در سوره مبارکه «اسراء» علامه طباطبایی 1رضوان الله علیه بیان زیبایی دارند که هیچ کس نسبت به دیگری بد نمیکند ولو قاتل و هیچ نسبت به دیگری کار خیر نمیکند ولو از خود گذشتگی نشان بدهد، ﴿إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها﴾،2 این «لام» لام اختصاص است نه لام انتفاع تا بر اساس قرینه مشاکله جمله دوم «لام» داشته باشد. آنها فکر میکردند که ﴿إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِکُمْ﴾، یعنی به سود شماست، ﴿وَ إِنْ أَسَأْتُمْ﴾باید میفرمود: «فعلیها»؛ اما ﴿فَلَها﴾ گفت به قرینه مشاکله، ولی فرمایش ایشان این است که «لام» لام اختصاص است عمل برای عامل است. آثار بالعرض آن به دیگری میرسد. اگر کسی در درون منزلش فضای سبزی درست کند تمام نسیم و لطافت و بوی عطر و گل برای خودش است گاهی هم که نسیمی وزید آن رهگذر پشت کوچه را بهرهمند میکند. هر کاری که ما میکنیم 99درصدش برای ماست، آن یک درصدش نصیب دیگری میشود ولو برای دیگری خانه بسازیم. این کسی که میگوید من خودم خانه دارم برای دیگری خانه میسازم من که خودم خانه نمیخواهم، 99 درصد فایده برای خودش است یک درصدش برای دیگری است سایه عمل به دیگری میافتد و اگر ـ خدای نکرده ـ به تباهی افتاد مثل اینکه در درون خودش میخواهد فاضلابی یا کنیفی بکَند تمام بوی بد برای اوست گاهی هم باد میزند بوی این کنیف آن رهگذر را آزرده میکند یک درصد حتی در قتل، چون یَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَی الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الظَّالِمِ عَلَی الْمَظْلُومِ؛3 این پنج شش دقیقه آسیب میبیند کسی که مقتول است؛ اما این سوخت و سوز دارد: ﴿کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَیْرَهَا﴾،4 آن وقت این «لام» میشود لام اختصاص، ﴿إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِکُمْ﴾ سایهاش به غیر میرسد. ﴿إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها﴾ سایهاش به غیر میرسد، عمل برای عامل است و او را رها نمیکند؛ لذا چون او را رها نمیکند، هیچ باربری بار او را نمیبرد.
پی نوشت:
1- المیزان جلد13 صفحه 40
2- سوره اسرا آیه 7
3- نهچ البلاغه حکمت 241
4- سوره نسا آیه 56
چشمه در بهشت تابع بهشتی است در دنیا هر کس بخواهد چادری بزند و خیمهای بسازد خانهای بسازد سعی میکند که کنار چشمه باشد که تابع چشمه است. در بهشت چشمه تابع بهشتی است، هر چه که او بخواهد همان میشود . در بهشت همه چیز تابع ماست ؛ لذا فرمود: ﴿یُفَجِّرُونَهَا تَفْجِیراً﴾1؛ یعنی جوشش این چشمه به اراده بهشتی است. میخواهد اینجا یک چشمه بجوشد، دارد خطی میکشد آنجا، چشمه در میآید. با عمل او چشمه ظهور میکند. این چشمهها هست؛ منتها برخی که اعمالشان را از قبل فرستادند نتیجه عملشان هم به این صورت در میآید.
﴿مِن کُلِّ فَاکِهَةٍ زَوْجَانِ﴾؛ در بهشت از هر میوهای دو صنف است؛ حالا صنف بهار و پاییز، صنف سرد و گرم، صنف ترش و شیرین، هر صنفی باشد هست، ﴿فِیهِمَا مِن کُلِّ فَاکِهَةٍ زَوْجَانِ﴾. اینکه در بعضی از روایات دارد: ﴿أُکُلُها دائِمٌ﴾؛[2] «اُکُل» یعنی میوه، نه «أکل». میوه او دائمی است این طور نیست که فصلی باشد و اینها. أَکلش دائمی نیست، ولی أُکُلش دائمی است. از وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه) سؤال کردند در جریان درخت حضرت آدم(سلام الله علیه) بعضی گفتند انگور بود بعضی گفتند خرما بود بعضی گفتند گندم بود کدام درست است؟ فرمود همهاش درست است. فرمود درخت بهشت این طور نیست که حالا انگورش خرما نده، گندم ندهد، هر چه بهشتی بخواهد میدهد؛ لذا فرمود همه آن نقلها درست است.[3]
پی نوشت:
[1]. سوره انسان، آیه٦.
[2]. سوره رعد، آیه35.
[3] . عیون اخبار الرضا، ج1، ص306.
﴿یَوْمَ یُحْمَی عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَی بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ﴾، 1 کسی که اختلاس کرده است، اکسی که حقوق نجومی گرفته است این پول ها به چه تبدیل میشود؟
میشود یک اسکناس نسوز می شود یک درخت نسوز
خدا نکند که کسی برود آنجا و ببیند! درختی در جهنم وجود دارد که آبش آتش است. ﴿إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ﴾2 یعنی چه؟ درخت است، شجر است. درخت آب میخواهد، ولی آبش آتش است. این درخت بخواهد رشد بکند با آتش رشد میکند. این سرمایهداری که از راه ربا و غیر ربا بالا آمده، با آتش بالا آمده است. فرمود: ﴿إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ﴾. این درخت نسوز هم هست. این پولهای حرام چه میشود؟ فرمود اینها که اموال بیتالمال را به غارت بردند، همین مال یعنی همین مال، این را میبینید که کدام اسکناس است کدام پول است، اینها را ما داغ میکنیم. این دیگر نمیتواند بگوید که این کاغذ است! بله این کاغذ میشود کاغذ نسوز. ﴿یَوْمَ یُحْمَی عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ﴾، آن وقت ما سه چهار جایش را داغ میکنیم. ﴿فَتُکْوَی﴾، تُکوی یعنی داغ شدن چگونه داغ میکنند؟
«کَویٰ، یَکوی، تُکویٰ» اینها فعل مجهول است. ﴿فَتُکْوَی بِهَا جِبَاهُهُمْ﴾؛ این چهره را داغ میکنند. ﴿وَ جُنُوبُهُمْ﴾؛ پهلو را داغ میکنیم. ﴿وَ ظُهُورُهُمْ﴾؛ پشت را داغ میکنیم. ﴿یَوْمَ یُحْمَی عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَی بِهَا جِبَاهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذَا مَا کَنَزْتُمْ﴾؛ ما همین اسکناسها را داغ میکنیم. چرا این سه قسمت را داغ میکنند؟ برای اینکه این اوّل وقتی که به افراد، میگفتند حقوق مردم را بده! او چهره را در هم میکشد. اوّل این چهره را داغ میکنند. بعد نیمرخ برمیگردد، این پهلو را داغ میکنند. بعد پشت میکند با بیاعتنایی میرود، پشت او را داغ میکنند، این سه جا را داغ میکنند. این سرمایهداری که حق مردم را ادا نمیکند این سه جایش، با مردم برخورد بد دارد؛ اوّل چهره نارضایتی نشان میدهد، بعد نیمرخ برمیگردد بعد پشت میکند میرود دنبال کارش. ما همین سه جا را داغ میکنیم. این آقا که این سه جایش داغ شده دیگر سؤال و جواب ندارد. پس یک وقت این گونه است، یک وقت هم سر و ته را جمع میکنند میاندازند در آتش ﴿فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصی وَ الْأَقْدامِ﴾، این ماهیها را دیدید ماهیهایی را که سرخ میکنند سر و ته آن را جمع میکنند این هم همین است. این دیگر جای سؤال ندارد، چرا؟ برای اینکه صحنه عمل در آنجا حاضر است: ﴿مَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ﴾3
حرف آخر: بیشتر مراقب کار هایمان شویم
پی نوشت:
1- آیه 35 سوره توبه
2- صافات 64
3-سوره زلزال، آیه8
فردای قیامت هر کسی که محشور میشود یک شاهدی همراهش هست. ﴿وَ جَاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ﴾؛
کسی هست که از پشت ما را را بدرقه میکند ﴿وَسِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَراً﴾؛ اگر مومن باشد محترمانه از پشت سر ، او را بدرقه میکنند به سمت بهشت و اگر ـ معاذالله ـ تبهکار باشد، کسی که پشت سر او هست سائق است او را سوق میدهد آن طوری که رمهدار گاو و گوسفندش را هِی میکنند: ﴿وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمینَ إِلى جَهَنَّمَ وِرْداً﴾[2]این هم سوق است، از پشت سر هست؛ اما از قبیل هِی کردن حیوانات است. آن از سنخ بدرقه وارستگان است: ﴿وَسِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَراً﴾. هر دو سائق دارند اما این کجا و آن کجا ؟
حرف آخر : چقدر سخته که شان انسان به عنوان اشرف مخلوقات اینقدر پایین بیاید که مثل چهارپایان با او برخورد شود. سعی کنیم در آخرت شان انسانیت را نگه داریم
پی نوشت:
1- سوره ق آیه 21
2- سوره مریم آیه 86
3- تفسیر سوره یاسین آیت الله جوادی آملی