اینجا سبقت مجاز است!

اینجا سبقت مجاز است!

نوشته جات یک دانشجوی حقوق
اینجا سبقت مجاز است!

اینجا سبقت مجاز است!

نوشته جات یک دانشجوی حقوق

یاداشت صدم : دانشگاه اسلامی

Image result for ‫دانشگاه تهران‬‎

اگر کسی دین نداشته باشد یک سلسله دستورهایی  اسلام دارد است که این دستورها برای او هم نافع است خداوند می فرمایید : ما گفتیم به تعهّدات عمل کنید ما گفتیم وقتی حرف می‌زنید ادیبانه حرف بزنید: ﴿وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً﴾[1] ما گفتیم:﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾[2] شما می‌خواهید درس بگویید حتماً مطالعه کافی بکنید وگرنه وقت مردم را تلف نکنید. چه مسلمان چه کافر، این برای دانشگاه‌های اسلامی است دانشگاه‌های کفار است. به یک استاد دانشگاه می‌گوید حالا کافری باش، وقتی وارد کلاس می‌شوی با مطالعه وارد بشو: ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾. این «اشیاء» جمع شیء است ما مفهومی جامع‌تر از شیء نداریم، یک؛ جمع هم بسته شد شده اشیاء؛ فرمود هیچ چیزی از مردم را کم نگذارید. حالا تنها اقتصاد نیست مسائل سیاسی هست تجاری هست امنیتی هست فرهنگی است. کسی که می‌خواهد سخنرانی کند در مجلسی. دعوت کردند این همین طور به حافظه خود تکیه کند بدون اینکه مطالعه کند بیاید چیزهایی تحویل مردم بدهد، این آیه می‌گوید این کار را نکن. وقتی می‌خواهی سخنرانی کنی مطالعه کن آیهای، حدیثی و یک جمله‌بندی مناسب آن مجلس و گرنه وقت مردم را تلف بکنی با قصّه و خواب، این کار درست نیست، ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾ از این جامع‌تر؟ این می‌شود حقوق بشر؛ لذا فرمود: ﴿تَنزِیلٌ مِن رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾. می‌خواهد درس بگوید حتماً باید شب گذشته مطالعه دقیق کند که وقت شاگرد را تلف نکند. وقتی می‌خواهد سخنرانی بکند وقتی می‌خواهد مقاله بنویسد وقتی می‌خواهد جلسه‌ای را اداره بکند وقت کسی را تلف بکند مال مردم را کسی تلف بکند، اینها را قرآن تحریم کرده؛ لذا فرمود این حرف، حرف جهانی است ﴿تَنزِیلٌ مِن رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾است.

پی نوشت :

[17]. سوره بقره، آیه83.

[18]. سوره أعراف، آیه85.

یاداشت نود نهم : سخنگوی خدا

Image result for ‫پیامبر رحمت‬‎                              در سوره مبارکه «حاقه» فرمود: ﴿فَلاَ أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ ٭ وَ مَا لاَ تُبْصِرُونَ ٭ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ٭ وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِیلاً مَا تُؤْمِنُونَ ٭ وَ لاَ بِقَوْلِ کَاهِنٍ قَلِیلاً مَا تَذَکَّرُونَ ٭ تَنزِیلٌ مِن رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾،[1] مبادا کسی خیال کند که ـ معاذالله ـ این کتاب کتابی است که پیغمبر آورده، چون خدا در قرآن فرمود این قول رسول کریم است! چون همه این آیات منسجم است فرمود رسول این را می‌گوید نه حرف، حرف اوست. حرف شاعرانه نیست، حرف خود پیغمبر نیست، حرف کاهنانه نیست، بلکه ﴿تَنزِیلٌ مِن رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾. این سخنگوی خداست. برخی‌ها ـ معاذالله ـ خواستند بگویند قرآن کلام پیغمبر است گفته پیغمبر است. فرمود پیغمبر سخنگوی ماست این ﴿تَنزِیلٌ مِن رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾، البته پیغمبر دارد سخن می‌گوید، ولی سخن او نیست. ﴿إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ﴾؛ یعنی او سخنگوی ماست نه این کتاب، کتاب اوست. ﴿وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِیلاً مَا تُؤْمِنُونَ ٭ وَ لاَ بِقَوْلِ کَاهِنٍ قَلِیلاً مَا تَذَکَّرُونَ ٭ تَنزِیلٌ مِن رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾، بعد هم می‌فرماید این سخنگو اگر ذرّه‌ای کم و زیاد بکند ما رگ حیاتش را قطع می‌کنیم. این معلوم می‌شود کتاب، کتاب او نیست. ﴿لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الأقَاوِیلِ ٭ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ٭ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ ٭ فَمَا مِنکُم مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ﴾،[2] ما بلایی به سر او درمی‌آوریم که به سر احدی درنمی‌آوریم. خدا سیدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبایی را غریق رحمت کند! در جلسه درس از ایشان سؤال کردند که این تهدیدی که خدا می‌کند که اگر او کلمه‌ای به نام ما جعل بکند و به ما اسناد بدهد ما او را به این وضع عذاب می‌کنیم، چطور با کسانی که متنبّئ بودند و ادعای نبوت کردند با آنها کاری نکرد؟ خیلی‌ها بودند که مدعیان دروغین بودند. فرمودند کذب آنها برای رسوایی آنها بس است؛ اما ذات اقدس الهی اعجاز خود را به دست پیغمبر داد، این یک؛ سکه قبولی به قول او زد، این دو؛ این شده «وجیه الملّة»، شده «مقبول القول». حرف او به عنوان حرف دین پذیرفته است. ـ معاذالله ـ اگر در چنین فاز و فضایی او ذره‌ای تخلّف بکند مردم به عنوان دین قبول می‌کنند آن وقت ما رگ حیاتش را قطع می‌کنیم. بله آمار متنبیان کم نیست؛ اما کسی که حالا مقبول شد ما به او معجزه دادیم از طرف ما سخنگوست و اعلام کردیم که او سخنگوی ماست او اگر در این شرایط ـ خدای ناکرده ـ پایش بلغزد ما به او مهلت نمی‌دهیم. وگرنه هیچ کس برای متنبّیان حرمتی قائل نبود، دروغگویانی بودند که آمدند و رفتند ما با آنها معجزه ندادیم، مرتّب علیه آنها آیات فرستادیم آنها را محکوم کردیم، گفتیم دروغ می‌گویند.

پی نوشت :

[1]. سوره حاقه، آیات38ـ43.

[2]. سوره حاقه، آیات44ـ47.

یاداشت نود هشتم : پس فردوسی کجاست؟

Image result for ‫حکیم فردوسی‬‎  

فردوسی  می‌فهمید ایران چه خبر است، این کاری که ایرانی‌ها کردند او خبر می‌دهد. دشمنان ده سال جنگ را بر ما تحمیل کردند؛ دو سال جنگ داخلی بود که فقط خورد بود نه زد و خورد؛ یعنی خلق ترکمن گلوله بستند و سنگر گرفتند و کشتن را شروع کردند و عزیزان کشور رفتند آن را خاموش کردند. بعد جنگ کردستان شروع شد بعد خلق مسلمان شروع شد بعد خلق عرب شروع شد. بعد ترور 72 تن شروع شد بعد ترور نخست وزیری شروع شد بعد ترور دادگاه انقلاب شروع شد بعد ترور عزیزان ما در کوچه و برزن شروع شد دو سال ما داشتیم کشته می‌دادیم خورد بود نه زد و خورد. هشت سال جنگ زد و خورد بود که به هر حال جامعه ما به لطف الهی به برکت و عترت پیروز شد. هزارها شهید که بیش از همه همین روحانیت شربت شهادت نوشید، چون جمعیتشان را که حساب می‌کنید بیش از دیگران شهید دادند. بعضی‌ها دو نفر، بعضی‌ها سه نفر، بعضی از روحانیون سه چهار فرزندشان را تقدیم کردند دیگر شهدا هم همین طور بودند کار سترگ کردند. حالا آن خرابی‌هایی که شده هزار روستا خراب شده، یازده استان خراب شده تخریب‌ها شده اینها بماند. اینها به هر وسیله‌ای بود قطع‌نامه را تحمیل کردند به امام(رضوان الله تعالی علیه) پذیرفتند مسئولین پذیرفتند و مردم پذیرفتند و شما پذیرفتید. بعد از پذیرفتن قطع‌نامه چه شد؟ این عزیزان ما، این سربازان ما، این ارتشیان ما، این سپاهی و بسیجی اینها از جبهه آمدند در منزل، صحنه‌های میدان جنگ خالی شد عملیات مرصاد را ناجوانمردانه علیه ما شروع کردند حالا جبهه‌های ما خالی است.

خدا مرحوم صیاد شیرازی را غریق رحمت کند! خوب توجه کنید که جای فردوسی خالی است. صیاد شیرازی(رضوان الله علیه) و دیگران قیام کردند استاندار وقت مرتّب پیام رادیویی می‌داد که اگر امروز نیایید فردا دیر می‌شود عده زیادی از جوان‌ها حرکت کردند بروند جبهه‌ها. اینها عملیات مرصاد را شروع کردند این منافقین را راه‌اندازی کردند، حالا ما قطع‌نامه را قبول کردیم همه عزیزان ما از جبهه آمدند. این آمدند و این منافقین را راه‌اندازی کردند. همان صدام ملعون هم تقویت کرد، عده زیادی را هم شهید کردند، ولی صیاد شیرازی و عزیزان دیگر رفتند و این فتنه را خاموش کردند. ما آن دو سال اوّل را این هشت سال دوم را هر چه دیدیم از بیگانگان دیدیم مخصوصاً از صدام ملعون. برخلاف تمام ضوابط بین‌الملل اینها بر ما قطع‌نامه را تحمیل کردند ما قبول کردیم، باز بعد از قطع‌نامه نامردی کردند و حمله کردند، شد! همین صدام را خدا گرفت به کویت حمله کرد به عنوان اینکه این استان یازدهم من است، یکی از استان‌های عراق است. امیر کویت هم بیچاره فرار کرده من آن روز در مکه بودم، دیدم که این دست از آستین عبای مطلّا درآورد و نزد غربی‌ها دستمال درآورد و گریه کرد و از آنها کمک خواست و آنها اتحادیه تشکیل دادند و بیایند صدام را از کویت بیرون کنند. آنها اتحادیه تشکیل دادند به طمع نفت آمدند که صدام را از کویت بیرون کنند و جیبشان را هم پر کنند. همه آنها اصرار کردند که ما از آن طرف می‌آییم برای اینکه خیلی به ما فشار نیاید شما در شرق عراق هستید سالیان متمادی زحمت کشدید چهار تا گلوله هم شما بزنید که ما زودتر صدام را از پا دربیاوریم. همه یعنی همه! همه از ایران خواستند. از این طرف همه یعنی همه هم مسئولین هم خانواده‌های شهدا و هم شما بزرگواران همه گفتید ما قطعنامه را قبول کردیم ما امضا کردیم. شما با هم جنگ دارید، ما امضا کردیم دیگر کاری نداریم. این معنای کرامت فرشتگی است. این یک فردوسی می‌خواهد که این را به صورت حماسه دربیاورد. این کار کمی نیست. شما نمونه این کار را در بین این هفت میلیارد دیدید؟! ما کم آسیب دیدیم از صدام؟ کم خطر دیدیم؟ کم شهید دادیم؟ اگر چهار تا گلوله هم می‌زدیم هیچ کس به ما اعتراض نمی‌کرد. گفتیم این کار را نمیکنیم ما پذیرفتیم این امضا را. قرآن به ما می‌گوید شما وقتی چیزی را امضا کردید پای امضایتان بایستید. یک فردوسی می‌خواهد، یک حماسه می‌خواهد، یک هنر می‌خواهد که این مسئله بعد از عملیات مرصاد را تبیین کند که ما چه کار کردیم. ما را همین قرآن تربیت کرد. این قرآنی که می‌گوید: ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ﴾، ملّت کریم تربیت می‌کند. ملّت کریم ملت بزرگ هرگز نمی‌لغزد، ممکن است بیگانه‌ای چهار تا حرف بزند ولی هرگز ملّت کریم نمی‌لغزد آن وقت عظمت و کرامت خودش را حفظ می‌کند می‌گوید ما قطعنامه را قبول کردیم شما با هم جنگ دارید به ما چه؟ مگر کویت به ما خدمت کرد؟ یا ما از کویت توقع داریم؟ یا او از ما توقع بیجا داشته باشد. اینها هیچ کدام درست نیست این صدام حمله کرده به کویت کار بدی کرده، شما به حمایت کویت آمدید، ما دیگر علیه او چرا قیام بکنیم؟ اگر ایران چهار تا گلوله می‌زد هیچ کس به ایران اعتراض نمی‌کرد اما این خوی بزرگ است این را چه کسی تربیت کرده؟ به ما اوّل اذان که شد دیگر نمی‌گویند برو نماز بخوان. همان ایمان ما می‌گوید برو نماز بخوان. این همان ایمان مستتر ما، ایمان مرکوز ما، که ﴿لَا یَمَسُّهُ إِلاّ الْمُطَهَّرُونَ﴾، به ما گفته که شما امضا کردید پای امضایتان بایستید، بیگانه‌ها دارند با هم می‌جنگند. اگر یک فردوسی بود این را به نظم درمی‌آورد. آن رستم و اسفندیار و اشک‌بوس و امثال آن آنها تاج ایران نیستند. این کار شما تاج ایران است. این می‌ماند. بنابراین بیگانه چه شرق چه غرب چه آمریکا چه اسراییل بداند اینها عظمتی ذات اقدس الهی به وسیله قرآن کریم به این ملّت شریف داد که اینها را «لَا تُحَرِّکُهُ الْعَوَاصِف»[1] ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ﴾.

پی نوشت :

[1]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص455.

یاداشت نود هفتم : کریم بودن قرآن یعنی چه؟

﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ﴾، قرآن کریم است. کریم غیر از فصیح است، غیر از بلیغ است، غیر از هادی است. آن خوی فرشتگی که هم از حضاضت علمی و از نقص عملی منزّه است، می‌شود کریم. این کتاب کسی را نمی‌رنجاند در صدد بدگویی کسی نیست هیچ انحراف علمی در آن نیست: ﴿لاَ یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لاَ مِنْ خَلْفِهِ﴾،[1] تا قیامت این کتاب مصون است. هیچ نقدی نمی‌تواند این کتاب را از پا دربیاورد، گذشت روزگار نمی‌تواند پیدایش علوم نمی‌تواند، ترقّی آرا و تمدن‌ها نمی‌تواند این کتاب را از پا دربیاورد. کتابی نیست که از هیچ طرف نفوذپذیر باشد: ﴿لاَ یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لاَ مِنْ خَلْفِهِ﴾؛ یعنی الآن تا آینده در قیامت هیچ راه نفوذ ندارد که کسی اشکال بکند که این کتاب را ـ معاذالله ـ از آن هیمنه و عظمتی که دارد این را بیندازد. این بطلان‌پذیر نیست. یک چنین کتابی می‌شود کتاب کریم! پس آن اوصافی که برای قرآن ذکر می‌کند تابع کرامت اوست. خود خدای سبحان به کَرَم موصوف شد: ﴿بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ﴾.[2] در قرآن خدای سبحان به عنوان «الکریم» موصوف شده است. قبلاً هم ملاحظه فرمودید اگر کسی خلیفه خدا بود، وصف خدا را به تبع داراست.

پی نوشت :

[1]. سوره فصلت، آیه2.

[2]. سوره انفطار، آیه6.