اینجا سبقت مجاز است!

اینجا سبقت مجاز است!

نوشته جات یک دانشجوی حقوق
اینجا سبقت مجاز است!

اینجا سبقت مجاز است!

نوشته جات یک دانشجوی حقوق

یاداشت هفتاد نهم: روش تبلیغ ابراهیمی

Image result for ‫تبلیغ دین‬‎


ابوریحان مطلبی دارد که گرچه این را به صورت شفاف ذکر نکرده، ولی از لابه‌لای سخنانشان برمی‌آید که خاورمیانه مهد شرک و الحاد بود، غیر از شرک و الحاد هیچ خبری در خاورمیانه نبود. وجود مبارک ابراهیم خلیل(سلام الله علیه) که قیام کرد با بت‌پرستی از نظر فرهنگ و برهان توحیدی مبارزه کرد در خیلی‌ها اثر نکرد، در برخی از اوحدی اهل آن منطقه اثر کرد. با جریان شمس و قمر که ﴿فَلَمَّا رَأَی الشَّمْسَ بازِغَةً قَالَ هذَا رَبِّی[1] و مانند آن برهان اقامه کرد، ﴿لا أُحِبُّ الْآفِلینَ[2] این برهان را ذکر کرد و از لطایف برهان فلسفی در قرآن کریم این است که اصلاً مسئله حکمت نظری و عملی را قرآن به هم دوخت. شما به عنوان نمونه در کتاب‌های فلسفی شرق عالم و غرب عالم این گونه استدلال پیدا نمی‌کنید. اصلاً در کتاب‌های برهانی استدلال دوست دارم نیست. شما در تمام این چهل جلد جواهر را که نگاه بکنید این طور نیست، در فقه نیست، در اصول نیست، در فلسفه نیست، در کلام نیست که کسی بخواهد مطلبی را ثابت بکند بگوید من این را دوست دارم! این دوست دارم و دوست ندارم در مطالب علمی که نیست حالا فقیهی بگوید من این مطلب را دوست دارم! هیچ شنیدید که فقیهی در جایی استدلال بکند که من دلم می‌خواهد که این پاک باشد! اگر دلیل پاکی داریم پاک است، اگر نه، نجس است. لزوم و جواز همین طور است، حرمت و بطلان همین طور است. هیچ فقیهی، هیچ اصولی، هیچ متکلم، هیچ حکیمی در هیچ کتابی نمی‌گوید که من این مطلب را دوست دارم! این قرآن کریم است که مسئله توحید را وقتی نقل می‌کند می‌گوید﴿لا أُحِبُّ الْآفِلینَ، اصلاً ما خدا را می‌خواهیم که محبوب ما باشد، او را بپرستیم. فیلسوف می‌گوید چه چیزی واجب است چه چیزی ممکن، محبوب من چیست در فلسفه نیست در کلام نیست. این قرآن است که از راه برهان ابراهیم خلیل(سلام الله علیه) می‌گوید خدا آن است که دلپذیر باشد ما به او سر بسپریم. شمس و قمر که یک لحظه هستند یک لحظه نیستند در تغیّر هستند در دگرگونی‌اند گاهی با ما هستند گاهی با ما نیستند که دلپذیر نیستند﴿لا أُحِبُّ الْآفِلینَ، این حد وسط است. خدا آن است که محبوب باشد شمس و قمر آفل هستند هیچ آفلی محبوب نیست، پس اینها خدا نیستند. این براهین را اقامه کرد در خیلی‌ها اثر نکرد. دست به تبر آورد﴿فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلاَّ کَبیراً لَهُم3] در خیلی‌ها اثر نکرد؛ البته در بعضی اثر کرد و شرمنده شدند. سرانجام فرمان ﴿حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُم‏[4] فرا رسید، مراسم آتش‌سوزی را اقامه کردند آن آتش قهّار را به راه انداختند همه آمدند به تماشا، دیگر صحنه، صحنه عمومی شد و خلیل حق را با منجنیق انداختند در این آتش، صدای ﴿یا نارُ کُونی‏ بَرْداً وَ سَلاماً5ین آتش قهّار را گلستان کرد. این خبری نبود که در همان منطقه بابل و امثال بابل بتواند بماند. گرچه آن روز رسانه مثل امروز نبود که خبر به همه جا برسد، ولی از بس این واقعه مهم بود که در کمترین زمان به کلّ خاورمیانه رسید، چون همه دیدند هیچ کسی هم نمی‌توانست انکار بکند، مخالف و موافق همه هم دیدند. این خبر وقتی به یونان رسید مردان بزرگ و متفکر یونان سعی کردند درباره توحید بیندیشند. اوّل کسی که توانست توحید را خوب درک کند و از خطر الحاد برهد و از خطر شرک برهد موحد بشود، سقراط بود. آن روز دین رسمی خاورمیانه مخصوصاً خود یونان هم شرک و الحاد بود حکومت وقت مردم وقت، اینها توحید را برنمی‌تافتند. به هر حال سقراط را به سمّ محکوم کردند او را با سمّ شهیدش کردند او شهید راه توحید شد. وگرنه مشکل سیاسی نداشت، مشکل اقتصادی نداشت، مشکل امنیتی نداشت. همه یعنی همه! همه گفتند که سقراط را با سمّ شهید کردند با خارج و داخل بسازد که نبود. همه گفتند به خاطر فکر توحیدی‌اش بود. این سقراطی که در راه توحید، شاگرد خلیل حق شد و مسموم شد توانست افلاطون تربیت کند او توانست ارسطو تربیت کند؛ لذا فکر توحیدی از آن منطقه آمده است.

پی نوشت:

1.     سوره انعام، آیه78

2.     سوره انعام، آیه76.

3.     سوره انبیاء، آیه58.

4.     سوره انبیاء، آیه68.

5.     سوره انبیاء، آیه69.

 

یاداشت هفتاد هشتم: رحمت بی انتها..................

 Image result for Repent

اگر خواستیم پیش خدا خجل نشویم چه کنیم؟

وقتی گناهکاران  توبه می کنند، در بهشت اگر یادشان باشد که در دنیا گناه کرده اند شرمنده اند و این شرم عذاب است و در بهشت جا برای هیچ نحو عذاب نیست

ذات اقدس اِله کاری می کند که از یاد خود ما می رود،

از صحنه قلب ما برطرف می کند. هم پیش مَلَک می پوشاند و هم پیش فلک، هم پیش انبیا می پوشاند، هم پیش اولیاء...

 لذا تائب در قیامت وقتی وارد بهشت شد، اصلا یادش نیست که گناه کرده است تا خجل بشود،

 ماییم و این رحمت بی انتها.....

یاداشت هفتاد و ششم : در بهشت وسعت میدان مسابقه به اندازه وسعت زمین و آسمان است

 Related image                                                            بهشتی که  پرورگار به م.منان وعده داده است مساحتش به اندازه آسمان و زمین است. در روایاتی که مربوط به وسعت بهشت است، ائمه فرمودند اگر تمام اهل دنیا را یک بهشتی دعوت بکند منزلش جا دارد.1 این که قرآن می فرماید: ﴿جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماوَاتُ وَ الأرْضُ نه یعنی مساحت مجموع بهشت به این اندازه است، بلکه جای هر انسان متقی این قدر است.در راه بهشت مسابقه همین اندازه است؛ لذا اگر کسی بخواهد راه بهشت را طی کند راه فضیلت را طی کند، هیچ مزاحمتی نیست. همه بخواند عادل باشند متواضع باشند، مؤدب باشند، خلیق باشند، کریم باشند، جواد باشند، هیچ مزاحمتی نیست، برای اینکه میدان مسابقه میدان سماوات و ارض است. ما را دعوت کردند به مسابقه‌ای که مساحتش این است آن وقت چه تصادفی هست؟ چه تزاحمی هست؟ اگر میدان مسابقه یا خط مسابقه ده متر بیست متر اینها باشد بله تصادف هست؛ اما اگر مسابقه در جایی باشد که ﴿عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْض‏ است، هیچ کس مزاحم کسی نیست. ﴿سَابِقُوا،2 ﴿سَارِعُوا،3 «الی» جنّتی که ﴿عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْض‏ است؛ لذا اگر این مسجد، همه هم متواضع‌اند هیچ! اما اگر ـ خدای ناکرده ـ دو نفر در بین این دو هزار نفر گرفتار خودخواهی باشند اوّل دعواست که چه کسی جلو می‌افتد چه کسی دنبال می‌افتد؟! این بلا برای گناه است که تنگنایی می‌آورد وگرنه عدل و عقل سعه دارد اینها که در تنگنای غرور و خودخواهی‌اند جهنم با اینکه جایش خیلی وسیع است مع ذلک جای اینها تنگ است. این طور نیست که یک میدان وسیعی به اینها بدهند بگویند اینجا بسوز. این جهنمی‌ها ﴿مُقَرَّنینَ فِی الْأَصْفادِ4 هستند، در یک مکان ضیّق و تنگی. می‌گویند تو که تنگ‌نظر بودی در جای تنگ با دست و پای بسته بسوز. این ﴿مُقَرَّنینَ فِی الْأَصْفادِ هستند، اینها جایشان تنگ است این طور نیست که در جهنم بگویند این جای وسیع هست هر جایی که می‌خواهی بسوز! آنجا هم که هست بسته است، چون در دنیا هم بسته فکر می‌کرد؛ لذا میدان مسابقه در فضیلت؛ همه بخواهند عالم بشوند عاقل بشوند عادل بشوند، مظهر این هزار و یک اسم در اسمای «جوشن کبیر» بشوند هیچ مزاحمتی نیست اگر همه‌شان بخواهند مظاهر این اسما باشند، هر کدام مظهر اسمی باشند، هیچ تزاحمی در کار نیست؛ لذا در بهشت هیچ تزاحمی نیست. در سوره مبارکه «ذاریات» که فرمود: ﴿إِنَّ الْمُتَّقِینَ فىِ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ،5 این می‌سازد با آن مفرد، با آن تثنیه؛ هم جنّات درست است هم جنّت درست است، هم جنّتان درست است با این سه منظر.