جهنم غیر منقول هم هست بهشت غیر منقولی هم هست هیچ دلیلی بر نفی آنها نیست. اگر روایتی اگر آیهای دیگر دلالت کرد بر اینکه ما دو تا جهنم داریم یک جهنم منقول یک جهنم غیر منقول «نأخذ به قطعاً». دو تا بهشت داریم: یک بهشت که خود انسانها به صورت بهشت در میآیند؛ یکی هم بهشتهای دیگر، کاملاً میپذیریم، چون هیچ دلیلی بر حصر نیست. آن مقداری که از اینها میفهمیم این است که هیزم جهنم خود ظالماند و جهنم هم منقول است و این انسانی که به صورت جهنم در میآید در ذیل همین آیه ﴿وَ جیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ﴾ دارد که ﴿خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ٭ ثُمَّ الْجَحِیمَ﴾؛[1] جهنم را چند نفر از فرشتههای الهی با زنجیر کشان کشان میآورند. معلوم میشود که یک شیء منقولی است. روایاتی که ذیل این آیه است که جهنم را میآورند، دارد با غل و زنجیر میآورند.[2] این غل و زنجیر میتواند همانهایی باشد که «مقرّنین فیها» مگر اینهایی که تبهکارند این بیگانهای که آمده قبله مسلّم و محقق مسلمین را میخواهد تحت اختیار صیهونیسم قرار بدهد این جهنم منقول است، این را با زنجیر باید بکشند بیاورند. اما این کارهای دیگری که آنها دارند میکنند یا آل خلیفهای که این روحانی بزرگوار را این گونه میرنجاند مردم مسلمان و متدین بحرین را این طور به بند میکشند اینها در حقیقت جهنم منقولاند. حالا چندین جهنم در عالم هست ما هیچ دلیلی بر نفی آنها نداریم. ما هیچ نمیتوانیم بگوییم جهنم همین است و لاغیر! برهانی نداریم؛ اما «آن قدر هست که بانگ جرسی میآید».[3] این قدر هست که آیه میگوید: ﴿وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً﴾، عدّ های هیزم جهنم هستند. وقتی وقود جهنم را یاد میکند، به آل فرعون مثال میزند: ﴿هُمْ وَقُودُ النَّارِ ٭ کَدَأْبِ آلَ فِرْعَوْن﴾،[4] این ترامپ وقود است؛ یعنی خودش آتشزنه و آتشگیره است این خاورمیانه را میخواهد به آتش بکشد. یک روز داعش است، یک روز تکفیری است، یک روز سلفی است، آن هم برای کسی که ذات اقدس الهی در قرآن کریم فرمود: ﴿لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلی خائِنَةٍ مِنْهُمْ﴾،[5] فرمود این صهیونیسم این طور نیست که امروز داعش شد فردا سلفی شد فردا این جور است. فرمود هر روز نقشه میکشند. ﴿لا تَزالُ﴾، این را برای چه کسی فرمود؟ برای امت اسلامی «الی یوم القیامة
پی نوشت :
1- سوره حاقه آیه 30
2- المیزان جلد 20 صفحه287
3- حافظ غزل 229
4- سوره آل عمران آیه 10
5- سوره انعام آیه 13
آیهی شریفه «وَ مِن النّاسِ مَن یَشری نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللَّهِ»(۱) در شأن امیرالمؤمنین نازل شده و تأویل این آیه علی بن ابیطالب علیهالصّلاةوالسّلام است. آیه میگوید: در میان مردم کسانی هستند که جان خودشان را، وجود خودشان، یعنی عزیزترین سرمایهای که هر انسانی دارد، این سرمایهی عزیز انحصاری غیر قابل جبران که اگر این را دادی، دیگر به جای این چیزی نمیآید. بعضیها همین سرمایه را، همین موجودی را یکجا میدهند برای اینکه خوشنودی خداوند را به دست بیاورند؛ فقط همین. «وَ مِن النّاسِ مَن یَشری» میفروشد، میدهد «نفسهُ» جان خود را، وجود خود را «ابتغاءَ مَرضاتِ اللَّهِ». هیچ هدف دیگری، هیچ مقصود دنیویای، هیچ گرایش و انگیزهی خودخواهانهای، در بین نیست؛ فقط و فقط برای جلب رضایت خدا. اما خدا هم در مقابل اینچنین ایثار و گذشت، یقیناً بدون عکسالعمل شایسته نمیماند؛ «وَ اللَّهُ رَئوفٌ بِالعِبادِ»(۲). خدا به بندگان خودش رأفت دارد.
این مصداق کاملش امیرالمؤمنین علیبنابیطالب علیهالسّلام است. من این بُعد را بیان میکنم. شما تاریخ زندگی امیرالمؤمنین را نگاه کنید، از کودکی، از آن وقتی که در ۹ سالگی یا سیزده سالگی به نبوت رسول اکرم ایمان آورد و آگاهانه و هوشیارانه حقیقت را شناخت و به آن تمسک جست، از آن لحظه تا آن لحظهای که در محراب عبادت مثل سحرگاه روز نوزدهم ماه رمضانی، جان خودش را در راه خدا داد و خشنود و خوشحال و سرشار از شوق به لقاء پروردگار رسید. در طول این پنجاه سال تقریباً -یا پنجاه و دو سه سال از ده سالگی تا شصتوسه سالگی- شما ببینید یک خط مستمری وجود دارد در شرح حال زندگی امیرالمؤمنین و آن خط ایثار و ازخودگذشتگی است. در تمام قضایایی که در طول این تاریخ پنجاهساله بر امیرالمؤمنین گذشته، شما نشانهی ایثار را مشاهده میکنید از اول تا آخر. حقیقتاً درس است این برای ما.اگر کسی نسبت به شما بد کرد، اگر بگذرید بهتر است ، ﴿وَ أَن تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلْتَّقْوَی﴾،[1] ولی اگر خواستید کیفر بگیرید به عادل باشید، ﴿فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ﴾[2] اگر خواستید عقاب کنید، ﴿وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُم﴾،[3] آیات قرآن میفرمایند در موقع کیفر باید عدل را رعایت کنید نه بیشتر. اما اگر کسی نسبت به شما احسان کرد شما خواستید پاداش بدهید، جزای احسان، عدل نیست. شما یک وقت مشکلی داشتید کسی در حال دشواریِ شما به داد شما رسید، فلان مبلغ به شما قرض داد. مشکل شما را حلّ کرد، این احسان است. شما بخواهید یک وقت پاداش بدهید، به همین مبلغ، به همین مقدار، نسبت به او احسان بکنید جزای او را ندادید، چون جزای احسان، عدل نیست. جزای احسان، احسان است؛ یعنی شما آن مقداری که به شما خدمت کرد را باید پاسخ بدهید، این میشود عدل و از نو یک فیض و فوز جدیدی به او ارائه کنید که بشود احسان و گرنه شما عدل کردید. ذات اقدس الهی میفرماید جزای احسان، احسان است. شما اگر یک کار احسانی کردید خدا پاداشتان را میدهد و کم نمیگذارد بلکه بیشتر می دهد.
پی نوشت:
1- سوره بقره آیه 237
2- سوره بقره194
3- سوره نحل آیه 126
در سوره مبارکه «سجده» آیه هفده؛ البته این را بر نماز شب خواندن و فیض نماز شبخوانها تطبیق کردند، در ذیلش روایاتی که هست این است که کسی که اهل نماز شب است مقاماتی برای او در بهشت است که کسی نمیداند در آن مقام چه خبر است. ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أَعْیُنٍ﴾، چیزهایی که وسیله روشنی چشم هست در بهشت است که نمیدانند چه خبر است! این نکره در سیاق نفی یعنی هیچ کس نمیداند؛ حالا اولیای الهی و اهل بیت(علیهم السلام) حسابشان جداست. چند بار همین مسئله به مناسبت این آیه مبارکه مطرح شد که فرمود یک سری چیزهاست که خیلیها نمیدانند. در بخشی از آیات فرمود: ﴿لَهُمْ فِیهَا مَا یَشَاءُونَ﴾؛ بهشتی هر چه بخواهد حاضر است. ﴿وَ لَدَیْنَا مَزِیدٌ﴾؛[1] یعنی بیش از قلمرو آرزوی او آنجا هست، چون آرزوی هر کسی به اندازه معرفت اوست. فرمود اینها هر چه بخواهند که هست، چیزهایی هست که اصلاً نمیخواهند. نمیخواهند نه اینکه خوش ندارند. اصلاً نمیدانند تا بخواهند، چون حوزه آرزوی هر کسی به قلمرو معرفت اوست. بارها این مثال ذکر میشد، الآن یک کشاورز یا یک دامدار در تمام مدت عمر هرگز آرزو نمیکرد و نمیکند که ای کاش من نسخه خطی تهذیب شیخ طوسی را داشته باشم. او اصلاً شیخ طوسی و تهذیب را ندید تا نسخه خطیاش را آرزو کند. این را یک روحانی یک کتابشناس یک پژوهشگر بله آرزو دارد که ای کاش من نسخه خطی تهذیب شیخ طوسی را داشته باشم! اما یک کشاورز در تمام مدت عمر چنین آرزویی ندارد که ای کاش من نسخه خطی مثلاً مغنعه را داشته بودم. فرمود خیلی از چیزها نزد ماست که اصلاً شما آرزویش را هم نمیکنید. آدم نداند که چه خبر است، چه چیزی را آرزو بکند؟ چیزهایی را باید بداند، بعد بگوید که ای کاش من آن را میداشتم. لذا هم در سوره «سجده» فرمود خیلی از چیزهاست که اصلاً شما نمیدانید چه خبر است آنجا: ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أَعْیُنٍ﴾
پی نوشت :
1- سوره قاف آیه 35