﴿وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً﴾؛[1]
این قصّه را که فریقین نقل کردند این ذوات قدسی روزه داشتند، وجود مبارک
فاطمه و حضرت امیر(سلام الله علیهما) هم به همراه حسنین روزه داشتند. سه شب
هم متوالی بخشی از سهمیه افطاریه خودشان را به اینها میدادند. ببینید
وقتی قرآن یاد میکند میفرماید: ﴿وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً﴾، ما در مدینه اسیر نداشتیم. جنگهایی که اتفاق میافتاد تحمیل میشد
بر مسلمانها؛ هم از ما اسیر میگرفتند هم مسلمین از آنها اسیر میگرفتند.
این اسیر جزء کفار حربی بود که آمده برای کشتن مسلمانها. این علی و اولاد
علی(سلام الله علیهم أجمعین) بخشی از افطاریه خود را در آن شب سوم گرسنگی
به این اسیر میدهند. اینها را آدم نمیتواند بشناسد. اینکه کافر بود،
جنگجو هم که بود، آمده برای از بین بردن اسلام، ولی حضرت میفرماید مادامی
که این در دایره مسلمین است و در کشور اسلامی است نباید گرسنه باشد. او را
چه کسی میتواند بشناسد؟! این است که در این گونه از موارد هیچ چارهای
نیست مگر تکرار همان مبتدا که اگر راهی باشد بخواهد آن مبتدا را معرفی
بکند، آن راه را طی میکند در جاهای دیگر هم این کار را میکند، اما گاهی
میگویند که اینها را غیر از خود اینها کسی نمیتواند بشناسد، ﴿السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ﴾
پی نوشت :
1.- سوره انسان آیه 8
از وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) رسیده است که ذات اقدس الهی «کِلْتَا یَدَیْهِ یَمِین»،[1] درباره مؤمن آمده که «کِلْتَا یَدَیْهِ یَمِین»؛2مؤمن دست راستش راست است، دست چپش هم راست، چون با هر دو دست اطاعت میکند. کافر «کلتا یدیه شمال»، چون هم با دست چپ خیانت میکند هم با دست راست، به هر حال همین طور است او «کلتا یدیه شمال»، مؤمن «کِلْتَا یَدَیْهِ یَمِین» است. اصحاب یمین بودن؛ یعنی اصحاب یمن و برکت، آن وقت دوباره تقسیم میکنند.
پی نوشت :
1- وسائل الشیعة، ج24، ص260
2- تفسیر القمی، ج1، ص37
هارون یک خلیفهی سیاستمدار و بسیار با ذکاوتی بود. یکی از کارهائی که هارون کرد این بود که خودش بلند شد رفت مکه که طبری مورخ معروف احتمال میدهد - درست الان یادم نیست، چون نتوانستم حالاها مراجعه کنم به این منابع، از دور در ذهنم هست - یا به طور یقین میگوید هارونالرشید حرکت کرد به عزم سفر حج، در خفا مقصودش این بود که برود مدینه، از نزدیک موسیبن جعفر را ببیند چه جور موجودی است. (...)
مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۳۲۰؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۸، ص ۱۴۴.
الإحتجاج على أهل اللجاج، احمد طبرسی، ج ۲، ص ۳۹۳؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۸، ص ۱۳۵.
نظامهای غیر اسلامی حرف فرعون را میزنند: ﴿أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی﴾[1] میگویند! خودشان عدل معین میکنند.! جای اشیاء چیست؟ آنجا که خودشان تشخیص میدهند. میگویند این انگور چه شیرهاش، چه سرکهاش، چه عُصارهاش چه شرابش همهاش حلال است! ما میگوییم انگورآفرین میگوید شرابش حرام است آن بقیهاش حلال است. عدل یعنی هر چیزی را جای خود قرار دادن؛ اما جای اشیا کجاست؟ جای اشخاص کجاست؟ آن که ﴿أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی﴾، مثل کشورهای غیر اسلامی، میگویند ما معیّن میکنیم. ما که میگوییم: «ان الله ربنا»، «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَی»، میگوییم جای اشیا را الله باید معین کند به وسیله قرآن و عترت مشخص شده است. ما دستمان پر است منبع داریم، آنها به جای الله خودشان را صاحب منبع میدانند.
بنابراین در این جهت که تمام مواد حقوقی باید به عدل برگردد در این هفت میلیارد بشر هیچ اختلافی نیست، همه عدل را دوست دارند همه میگویند عدل یعنی هر چیزی را سر جای خودش قرار بدهیم، اما جای اشیا کجاست؟ جای اشخاص کجاست؟ خودشان معیّن میکنند. فرعون هم غیر از این نمیگفت. فرعون که میگفت: ﴿أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی﴾، یا ﴿ما عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْری﴾[2] یعنی جای اشیا و قانون را من باید مشخص کنم وگرنه خودش بتپرست بود. اما درباریان گفتند اگر جلوی موسی را نگیری ﴿یَذَرَکَ وَ آلِهَتَک﴾؛[3] کذا و کذا. جلوی خدایان تو را میگیرد او. او خودش بتپرست بود اما میگفت کشور را من باید اداره کنم؛ یعنی میل من، اراده من، فکر من، اندیشه من، خدای شماست، همین!
بنابراین همین حرف ﴿أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی﴾ را امروز هم آمریکا میگوید هم انگلیس میگوید هم کشورهای الحادی دیگر میگویند هم کشورهای به حسب ظاهر مسیحی میگویند. میگویند جای اشیا را خودمان مشخص میکنیم؛ اما دین میگوید عقل، شارع نیست در برابر شرع نیست عقل در برابر نقل است.
پی نوشت:
[1]. سوره نازعات، آیه24.
[2]. سوره قصص، آیه38.
[3]. سوره اعراف، آیه127.