ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
اگر کسی در خدمت قرآن کریم باشد قرآن را با جانِ خود بپذیرد و ایمان بیاورد و متخلِّق به خُلق قرآنی بشود و به او عمل بکند «کأنّما اُدرجت النبوّة بین جَنبیه و لکنّه لا یوحیٰ إلیه»[1] همین است اینکه در روایات ما فراوان است که اگر کسی نظیر عمّار شد که ایمان «مِن قَرنه إلی قدمه»[2] شد و این شخص قرآنی زندگی کرد یعنی باور کرد بعد از اینکه فهمید باور کرد بازی نکرد و دنبال نخود سیاه نرفت کاسبکار نبود قرآن را برای منبر و مقاله و حرف و اینها یاد نگرفت قرآن را برای باور یاد گرفت که روشن بشود این «کأنّما اُدرجت النبوّة بین جَنبیه»[3] خب اگر این است اینگونه از علما میشوند ورثهٴ انبیا در ارث مادّی تا مورّث نمیرد چیزی به وارث نمیرسد در ارث معنوی تا وارث نمیرد, وارث نمیرد یعنی تا وارث نمیرد با موتِ اختیاری چیزی به او نمیدهند این «موتوا قبل أن تموتوا»[4] همین است, «مُت بالإراده»[5] همین است اگر کسی خواست وارث انبیا بشود باید بمیرد شهوتکُشی بکند, غضبکشی بکند, هواکُشی بکند این بازیها را بگذارد کنار و عالِم ربّانی بشود آنوقت وقتی این حیات مادّی را اِماته کرده است .
پی نوشت :
[1] . الکافی, ج2, ص604.
[2] . بحارالأنوار, ج19, ص35.
[3] . الکافی, ج2, ص604.
[4] . بحارالأنوار, ج69, ص59.
[5] . تفسیر ابنعربی, ج2, ص85.