ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
قرآن کریم زندگی انسان های را نقل میکند که برای حفظ دین از هر خطری استقبال میکردند و میپذیرفتند گاهی این افراد را به زندان تهدید میکردند اینها میفرمودند: ﴿رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی﴾[1] گاهی اینها را به کهف و غار تهدید نمیکردند ولی خودشان کهفی میشدند شعارشان این بود «رب الکهف أحبّ الیه ممّا یدعوننی» بالأخره در جریان اصحاب کهف در مسئله شرک و بتپرستی کسی کاری با آنها نداشت چون موحّد بودند به اینها آسیب میرساندند اینها هم حرفشان این بود که «ربّ الکهف أحبّ إلیّ ممّا یدعوننا»خب گاهی میگویند ﴿رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی﴾ گاهی میگویند «رب الکهف أحبّ الیه» وجود مبارک مادر موسی(سلام الله علیهما) این هم حرفش این بود «رب البحر أحبّ الیه ممّا یدعوننی» اینها میخواستند بچه را بگیرند بکُشند من میدهم به دست خدای دریا و آسمان وجود مبارک ابراهیم خلیل آن راههای خاص را به او ارائه کردند تا دستور ﴿إِنِّی أَرَی فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ﴾[2] رسید حرفش این بود «ربّ النحر أحبّ الیه» نحر یعنی قربانی «ربّ النحر أحبّ الیه ممّا یدعوننی» این عناوین چهارگانه و مشابه آن در قرآن کریم کم نیست گاهی انسان میگوید زندان آری ولی شرک نه, کهف آری ولی شرک نه, دریا آری ولی حرف فرعون نه, قربانی فرزند آری, ولی حرف نمرود نه, این ﴿رَبِّ﴾, ﴿رَبِّ﴾ هست که انسان را نجات میدهد.,
پی نوشت: