علم وقتی که به عمل کردن نرسد کم کم از یاد آدم میرود علوم عملی نظیر صنایع دستی و یا غیر یدی اگر به عمل کردن نرسد کم کم از یاد آن شخص میرود و علوم تعلیمی مثل ادبیات, فقه, اصول, فلسفه, کلام که تعلیم و تربیت در اینها هست کسی سالیان متمادی اینها را تدریس نکند از یادش میرود.
اما اگر کسی یک سلسله علومی را فراهم کرد که مثلا بهشت یعنی چه؟ آن چهار نَهر معروف یعنی چه؟ شفاعت یعنی چه؟ ولایت یعنی چه؟ توسّل یعنی چه؟ بهشت به ارادهٴ بهشتیان سرسبز و خرم میشود یعنی چه ؟ که به تعبیر مرحوم امینالاسلام که دارد ﴿یُفَجِّرُونَهَا تَفْجِیراً﴾[1] یعنی بهشتی ها تابع چشمه نیستند بلکه چشمهها تابع ارادهٴ بهشتی ها هستند جریان بهشت مثل دنیا نیست که هر جا چشمه باشد انسان کنار چشمه چادر بزند بلکه چشمهها تابع خواستههای انساناند خب اگر این مسائل را در دنیا فراهم کرد روز به روز, لحظه به لحظه این علم در آن جا شکوفاتر میشود این علمی نیست که از یادش برود اگر در جریان جهنّم و درکات جهنّم باخبر باشد , اگر از بهشت و درجات بهشت باخبر باشد , اگر این جوشن کبیر را خوب خواند و عمری را صرف اسمای حسنای الهی کرد اینکه می فرماید او ضارّ است یعنی چه؟ او نافع است یعنی چه؟ او قریب است یعنی چه؟ او «الدانی فی علوّه و العالی فی دنوّه»[2] یعنی چه؟ این علوم در آنجا شکوفاتر, شفافتر, روشنتر میشود اما حالا ﴿فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرَافِقِ﴾[3] این دیگر یادش میرود در آن دنیا سخن از وضو و نماز نیست و یا سخن از طهارت مائیه و ترابیه نیست یا وفای به عقد بکنید یا خیال غَبْن دارید یا خیار عیب دارید آنجا سخن از «لا بیع فیه و لا خلّة» دیگر سخن از خرید و فروش نیست تا بگوییم بیع عقد لازم است یا عقد جایز است. این سلسله از علوم اگر کسی اینها را برای رضای خدا یاد گرفت و برای رضای خدا باور کرد و تعلیم کرد و نوشت و یاد داد ثمرهٴ این علوم در قیامت میشود بهشت این ثمرهاش هست اما خود این علوم رخت برمیبندد اما آن سلسله از علوم که اسمای حسنای الهی را بشناسد, اولیا را بشناسد, نبوّت را بشناسد, رسالت را بشناسد, خلافت را بشناسد, ولایت را بشناسد اینها شکوفاتر میشود علمی باید تهیه کرد که آنجا هر لحظه شکوفاتر بشود نه علمی که وقتی انسان رفت کلّ سرمایه را از دست بدهد فقط ثمرش بماند .
پی نوشت :