ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
از محضر امام صادق(سلام الله علیه) سؤال شد که چرا وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را میگفتند ابوالقاسم؟ حضرت برای سؤال او فرمود خب بالأخره پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرزندی داشت به نام قاسم این هم کنیه اوست شده اباالقاسم عرض کرد اینها را میدانم میخواهم راز این کنیه را بفهمم, خب حالا این با شاگردان دیگر فرق میکند حضرت که مستقیماً آن راز را به هر کسی نمیگوید که, حضرت مطلبی فرمود که با دو, سهتا مقدمه باید شرح داده بشود شرح اول این است که هر کسی شاگرد کسی است به منزلهٴ فرزند اوست و معلم به منزلهٴ پدر او عرض کرد بله, فرمود علیبنابیطالب شاگرد پیغمبر است و پیغمبر معلم اوست چون همهٴ این وحی در درجهٴ اول به پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ایحا میشد و وجود مبارک حضرت امیر از این راه عالِم میشد عرض کرد بله, فرمود وجود مبارک حضرت امیر «قَسیم النار و الجَنّة»[1] است در قیامت حضرت به دستور خدا تقسیم میکند میفرماید این دشمن من است «فخذیه» آن دوست من است «فاترکیه»[2] آنها را طرد کن این را بگیر عرض کرد بله, فرمود طبق این اصول سهگانه پس امیرالمؤمنین قاسِم جنّت و نار است این قاسم پسر پیغمبر است و پیغمبر میشود ابوالقاسم.
پی نوشت :
1.بحارالأنوار, ج7, ص195.
2.بحارالأنوار, ج6, ص179.