ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
کسی آمده خدمت امام صادق(سلام الله علیه) عرض کرد که اسم اعظم را میخواهم از شما یاد بگیرم. هوای سردی بود آب سردی هم در حوض بود حضرت فرمود برو در حوض، این هم فرمایش امام را اطاعت کرد. مگر یک انسان در آن هوای سرد در این آب یخبسته چقدر میتواند مقاومت کند؟ این خیال کرد که اوّل مثلاً عادی است. بعد وقتی که دید میلرزد، مرتّب میلرزد، مرتّب میلرزد، مدام استغاثه کرد، مدام استغاثه کرد که مرا در بیاورید به اذن امام کسی او را در نیاورد. بعد از ته دل ناله زد: «یا الله اغثنی»! حضرت فرمود اسم اعظم از اینجا شروع میشود.[1] اسم اعظم حال است مقام است. آن جایی که وقتی کسی در اتاق عمل میرود پزشک ناامیدش کرده آن پدر یا آن مادر چگونه ناله میزند؟ این آغاز راه اسم اعظم است. اسم اعظم مفهوم نیست که انسان در حال عادی چند تا ذکر را بگوید که «یا الله»، «یا الله»، «یا الله» بتواند مشکلی را حلّ کند. مقام است که آغازش از آن ناله شروع میشود، به هر حال جنگ درونی است، اینجا آه میخواهد سلاح بیرونی آهن است، سلاح درونی آه است «وَ سِلَاحُهُ الْبُکَاء» [2]
پی نوشت :
[1]. روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج1، ص69.
[2]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص850.
این سیر مطالعاتی برای کسی که حقوق خونده عجیبه...
ای والله دم شما گرم
تا جایی که میدونم اون حقوق که در دانشگاه ها تدریس میشه چندان سازگاری با این مسائل نداره... پس این میشه سیر مطالعه شخصی ...ان شاالله در عمل هم به کارتون بیاد .