اینجا سبقت مجاز است!

اینجا سبقت مجاز است!

نوشته جات یک دانشجوی حقوق
اینجا سبقت مجاز است!

اینجا سبقت مجاز است!

نوشته جات یک دانشجوی حقوق

یاداشت صدو سی یکم : غیر از بهشت در دنیا هم پاداش میدهد

Image result for ‫حوزه علمیه‬‎

پاداش تنها بهشتِ قیامت نیست در دنیا هم پاداش عطا می‌کند همین که رفقای خوب  فراهم می‌کند هم استاد خوب، شاگرد خوب، هم‌حجرهٴ خوب، هم‌بحث خوب، هم درس خوب اینها توفیقات الهی است که اگر کسی درست راه بیفتد می‌بیند طولی نمی‌کشد که همهٴ این نِعم برایش فراهم است ولی متوجه نیست که چطور این رفیق خوب نصیبش شده، آن استاد خوب نصیبش شده، آن شاگرد خوب نصیبش شده، آن هم‌حجرهٴ خوب نصیبش شده، این هم‌بحث خوب نصیبش شده، آن مستأجر خوب نصیبش شده، آن موجر خوب نصیبش شده، این متوجّه نیست همین طوری دارد در نعمت غرق است و خب اگر کسی در خانه مشکل داشته باشد موجر یا مستأجر بدی داشته باشد، هم‌بحث بدی داشته باشد، شاگرد بدی داشته باشد، استاد بدی داشته باشد این دیگر ملاّ نمی‌شود اینکه  خداوند فرمود ما از هر طرف نِعَم را به او می‌دهیم همین است ﴿زِدْنَاهُمْ هُدیً﴾ همین است، ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾ همین است البته مصداق کاملش ظهور کاملش اینها در قیامت است ولی در دنیا بالأخره ﴿مَا بِکُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾[1] 

پی نوشت :

1- سورهٴ نحل, آیهٴ 53.

یاداشت صدو سیهم : سوال : چرا داستان های قرآنی فاقد زمان و مکان است؟

Image result for ‫داستان‬‎

پاسخ : داستان های قرآنی  حقیقت هستند  و در حقیقت نه زمان مطرح است  نه زمین چون جهانی است برای انسانیّت است، برای وحی و نبوّت است یک وقت تاریخ‌نگار و مورخان یک داستان تاریخی را نقل می کنند  خب اینها   حتماً باید بگوید قرن چندم بود در چه مکان بود  این کار مورّخ است نه کار وحیانی  در هیچ قسمت تاریخ قرآن کریم از زمان و زمین خبری نیست که مثلاً در فلان نقطهٴ خاص بود گرچه بعضی از جاها را برای برکت نام می‌برد مثل طور، مثل بلد امین و مانند آ‌ن اما از زمان نامی نمی‌برد که در فلان تاریخ بود قبل از میلاد بود، بعد از میلاد بود برای اینکه اینها نقشی ندارد برای هدایت و کمال  حالا چه قبل از میلاد، چه بعد از میلاد داستان الهی ابدی است لذا جریان حضرت ابراهیم را، موسی را، عیسی(علیهم الصلاة و علیهم السلام) را هیچ کدامشان را با تاریخ ذکر نمی‌کند برای اینکه چون سهمی ندارد، نقشی ندارد لذا خداوند فرمود این قصص قرآنی ، قصّهٴ حق است داستانی است حق ﴿نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهمْ فِتْیَةٌ﴾ 

یاداشت صدو بیست نهم : عرفانیات جریان عاشورا

Image result for ‫خاک کربلا‬‎

در جریانات عرفانیّات عاشورا می‌بینیم که مرحوم محدّث قمی(رضوان الله علیه) در ذیل کلمهٴ «عَشَق» در همین کتاب شریف سفینه البحار یک قصّهٴ  عجیبی       را نقل میکند که وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه)  بیست سال قبل از جریان کربلا زمانی که از جنگ صفین برمی‌گشتند به همین سرزمین  کربلا  رسیدند اصحاب که در خدمت حضرت امیر(سلام الله علیه) بودند دیدند ایشان از اسب پیاده شدند و با دستان مبارکشان اشاره فرمودند: «هاهنا, هاهنا» یک مقدار خاکی گرفتند و بو کردند دو رکعت نماز خواندند سایرین عرض کردند چه خبر است اینجا مگر چیست؟ فرمود: «هاهنا مصارع عُشّاق»[1] اینجا عاشقانی هستند که قتلگاهشان اینجاست کسی هم نمی‌دانست جریان چیست فرمود: «هاهنا مصارع عُشّاق» این برای بیان نورانی حضرت امیر است.

پی نوشت:

 بحارالأنوار, ج41, ص295.

یاداشت صدو بیست هشت : تفسیر شیخ مفید

Image result for ‫کنگره شیخ مفید‬‎

مرحوم شیخ مفید(رضوان الله علیه) کتاب تفسیری جامع و مستدل‌تری از ایشان در دسترس نیست  اما  کنگرهٴ بزرگداشت مرحوم مفید  آراء تفسیری ایشان را جمع‌آوری کرده به نام تفسیر مرحوم شیخ مفیدکه در هر سور‌ه‌ای مثلاً دو آیه, سه آیه, چهار آیه کمتر و بیشتر را معنا کردند البته  تفسیر مصطلح به آن صورت نیست اما راهگشای محققین و مبلغین هست