ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مرحوم مجلسی(رضوان الله علیه) نقل میکند که عدهای به محضر پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) میرسیدند و بهرههای علمی میبردند یکی از آنها به حضرت عرض کرد که محفل شما بسیار سودمند و نافع است ولی از اینجا که ما بیرون رفتیم دیگر آن لذّت را به همراه نداریم حضرت فرمود: «استعن بیمینک»[1] چرا به من میگویی به دستانت بگو تو هم بالأخره یک لوازمالتحریر داشته باش, کاغذی داشته باش, قلمی داشته باش آنچه اینجا گفته میشود تو یادداشت بکن وقتی به منزل رفتی در هر فرصتی این مطالب نورانی و عالِمانه را هم میتوانی مطالعه کنی به دیگران هم منتقل کنی و به آن عمل بکنی این میشود سرور دائمِ «استعن بیمینک».
یک وقت است کسی چند سال در حوزه و دانشگاه میماند میرود در درس و کلاس اما نه تحقیقی دارد, نه پژوهشی دارد, نه جزوهای دارد, نه تقریری دارد, نه بحثی دارد, نه درسی دارد این مادامی که در حوزه است از این علوم باخبر است اما همین که مأموریتی پیدا کرد کاری را برای نظام اسلامی در جای دیگر انجام بدهد هرچه خوانده است از یادش می رود.
پی نوشت :
بحارالأنوار, ج2, ص152.