واژهٴ ذوالقرنین یا ذواتالقُرون از القاب رسمی اهل روم می باشد آنها چون دارای گیسوان بلند بودند لذا به آنها میگفتند ذواتالقرون البته ممکن است اقوام و ملل دیگری هم به مناسبتهای دیگری به این القاب ملقّب میشدند.
در تطبیق ذوالقرنین باید خصوصیات قرآنی او لحاظ بشود اولاً ذو القرنین مؤمن بود شاید کلمات الهی را مستقیماً تلقّی نمیکرد ولی به وسیلهٴ پیامبر عصر خودش درک می کرد او مؤمن بود به دستور خدا عمل میکرد و نظیر سلاطین دیگر رفتار نمیکرد که ﴿إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً﴾[1] سلاطین با مردم از راه مهربانی و عطوفت رفتار نمیکردند اما ذوالقرنین بر خلاف سلاطین مهربان بود و اگر جنگی در می گرفت هدف او در حقیقت زدودن ظلم طاغیان بود مردمی که در کشورهای دیگر زیر سلطهٴ طاغیان بودند اینها آن طاغیان را که مانع و حجاب پیشرفت مردم بودند برمیداشتند مردم را آزاد میگذاشتند مردم متفکّر آزاد آنچه حق بود میفهمیدند و میپذیرفتند کارِ ذیالقرنین و امثال ذیالقرنین مبارزه با ظلم بود نه صِرف کشورگشایی و جهانگیری و امثال اینها به دلیل همان برخوردی که با مردم مغرب زمین داشت قطعا با مردم مشرقزمین هم داشته است .
اما اگر کسی خواست ذوالقرنین را بر کورش کبیر یا بر اسکندر و مانند آنها منطبق کند باید این خصوصیّات را هم از نظر تاریخی ثابت کند و دلیل قویی هم ارائه دهد
پی نوشت :
1. سوره نمل آیه 34