ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تمام کارهای شبانهروزی ما با کعبه است. اگر بگوییم ما با کعبه نفس میکشیم اغراق نکردیم. نمازهای ما که به طرف کعبه است، کارهای مذبح و کشتارگاه به طرف کعبه، احتضار مردهها به طرف کعبه، نماز میت به طرف کعبه، دفن میت به طرف کعبه، اینها کارهای واجب است. کارهای مستحب؛ نشستن ما مستحب است رو به طرف کعبه باشد، کارهای حرام؛ دستشوییها نباید به طرف کعبه باشد، نه رو به قبله باشد نه پشت به قبله باشد. بهترین مجالس و بهترین نشستنها هم نشستن رو به قبله است و دعا اگر بخواهد مستجاب بشود در صورتی است که انسان به طرف کعبه بنشیند. اصلاً شبانهروز ما با کعبه نفس میکشیم. این که در تلقینها و در سایر عبادات میگوییم: «وَ الْکَعْبَةُ قِبْلَتِی»؛ یعنی اصلاً ما با کعبه زندهایم.
امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) فرمود «من دنیا را طلاق دادم، و اهل دنیا نیستم» ؛ یعنی نه در دوران کودکی اهل لهو و لعب بودم؛ نه در دوران کهولت اهل تفاخرم و نه در دوران سالمندی اهل تکاثر هستم.
وقتی از امام ششم(سلام الله علیه) سؤال کردند امام هفتم کیست؟ بعد از شما چه کسی به مقام شامخ امامت میرسد؟ حضرت فرمودند: «من لا یلهو و لا یلعب»؛ کسی که اهل بازیچه نیست؛ در این حال، امام هفتم، موسیبن جعفر(علیهما السّلام) وارد شد، در حالی که بچهٴ چندسالهای بیش نبود و یک گوسفند و برّهای هم در اختیار حضرت ابیابراهیم امام کاظم(سلام الله علیه) بود، همین که امام هفتم(سلام الله علیه) با این وضعِ کودکانه وارد شد، به این گوسفند فرمود: «اسجدی لربّک» آنگاه امام ششم(سلام الله علیه) امام هفتم را در بغل گرفت و فرمود: «بأبی و امی من لا یلهو و لا یلعب» ؛ پدرم و مادرم فدای بچّهای بشود که او اهل لهو و لعب نیست؛ در کودکی میفهمد که با گوسفند هم چه سخن بگوید؛ این اصلاً اهل دنیا نیست. کسی که اهل بازیچه نیست، اهل دنیا نیست. دنیا جز نیرنگ چیز دیگر نیست، هر کسی را با یک نیرنگ فریب میدهد؛ ما را با القاب فریب میدهد که چه لقبی را برای ما گفتند، انسان اگر بخواهد بداند اهل دنیاست یا نه، ببیند با لقب فریب میخورد یا نه؟ نیرنگ در او اثر میگذارد یا نه؟ بعضیها فقط در دنیا زندگی میکنند؛ بعضی اصلاً اهل دنیا نیستند و بعضی هم گاهی گرفتار دنیا میشوند
خدای متعال در آیه 113 سوره مبارکه توبه می فرمایند که نه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نه حتی کسی از مؤمنین، حق ندارد برای مشرکین استغفار کند حتی اگر آن مشرک از ارحام انسان و بستگان باشد لذا در آیه بعد می فرماید حتی اگر حضرت ابراهیم هم برای جناب آذر استغفار کرد این استغفار از روی وعده ای بود که حضرت ابراهیم به او داده بود.
لذا اگر خدای متعال حق طلب استغفار برای مشرکین را به مومنین نداده است دیگری در مورد وابستگی اقتصادی فکری و فرهنگی به مشرکین حکمش روشن است.