اینجا سبقت مجاز است!

نوشته جات یک دانشجوی حقوق

اینجا سبقت مجاز است!

نوشته جات یک دانشجوی حقوق

یاداشت صدو هجدهم : چرا قرآن نور است؟

Image result for The Holy Quran

فرق قرآن کریم با سایر کتاب‌های علمی این است که قرآن حکمت نظری را با حکمت عملی، فقه را با اخلاق، فقه را با  حقوق آمیخته؛ قرآن  کتابی است برای تعلیم و تربیت.  مثلاً در تمام کتاب‌های فقهی ما﴿أَحَلَّ اللّهُ الْبَیْعَ﴾[1] مطرح است  و یا ﴿أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾ [2]مطرح است؛ اما قبلش یا بعدش ﴿وَ اتَّقُوا اللَّه﴾[3] مطرح نیست، برای این کتب فقهی ، کتاب علمی هستند کتاب فقهی هستند. اما قرآن نور است که کتاب فقهی یا یک کتاب علمی یا کتاب فلسفی نیست.  این خاصیت قرآن است که هر جا سخن از حکمت نظری است آن را با حکمت عملی هماهنگ می‌کند. هر جا سخن از فقه است با اخلاق؛ حقوق است با اخلاق؛ اصولی است با اخلاق که بشود نور؛ لذا هر جا که یک حکم شرعی دارد حکم اخلاقی‌اش را هم کنارش ذکر می‌کند.

پی نوشت :

[1]. سوره بقره, آیه275.

[2]. سوره مائده، آیه1.

[2]. سوره بقره، آیات189و194و196

یاداشت صدو هفده : تمام آفرینش می گویند سبحان الله

آیه ﴿سَبَّحَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ﴾؛ یعنی مجموعه نظام آفرینش تسبیح کننده خداوند هستند . این تسبیح به این معنا است که واقعاً سخنی می‌گویند واقعاً می‌گویند «سبحان الله»  اگر کسی درباره آفرینش اینها فکر کند پی به عظمت و وحدانیت خدا می‌برد اینها به زبان قال واقعاً تسبیح‌گوی حق‌اند حرفی دارند سخنی دارند، یا نه اگر متفکری درباره اینها بیاندیشد، پی به وحدانیت خدا می‌برد. بعضی این‌چنین فرمودند که تسبیح موجودات؛ یعنی اینها آیات الهی‌اند اگر شما درست در اینها بنگرید پی به عظمت خدا می‌برید که لسان آیات تسبیح لسان آن آیاتی است که می‌گوید آسمان و زمین آیات الهی‌اند. هر موجودی آیت حق است که اگر در اینها بنگرید پی به وحدانیت و عظمت خدا می‌برید، نه اینکه اینها سخنی بگویند تسبیح داشته باشند. این معنا ظاهراً درست نباشد؛ برای اینکه در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» فرمود: ﴿إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ﴾؛ یعنی اینها تسبیحی دارند؛ منتها شما متوجه نمی‌شوید، نه اینکه اینها تسبیح‌گوی حق‌اند به این معنا باشد که اینها آیات الهی‌اند اگر درباره تأمل کنید و بیانیشید پی به خدا می‌برید این را که خیلیها می‌فهمند بر آنها استدلال می‌کنند پی به وحدانیت حق تعالیٰ می‌برند، قرآن از این راه احتجاج می‌کند و آنها که این راه را فهمیدند و پیمودند آنها را تشویق می‌کند، آنها که این راه را طی نکردند و بررسی نکردند آنها را مذمت می‌کند؛ معلوم می‌شود منظور از تسبیح گفتن که فرمود شما متوجه نیستید این نیست که اینها آیات الهی‌اند؛ چون آیات الهی بودن اینها را خیلیها می‌فهمند و قرآن همه را دعوت کرده شما بنگرید اینها آیات الهی‌اند؛ معلوم می‌شود از اینکه در سورهٴ «اسراء» فرمود: ﴿وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ﴾[1] اینها سخنی دارند کلامی دارند که این کلام را شماها متوجه نیستید اوحدی از عباد صالحین حق متوجه‌اند؛ نظیر منطق طیر که ﴿عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ﴾[2] طیور هم سخنانی دارند منطقی دارد، همهگان به منطق طیر پی نمی‌برند؛ آن سلیمان و داوود(علیهم السلام)‌اند که از فضل الهی برخوردار شدند و گفتند: ﴿عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ﴾؛ نه تنها انسان حرف می‌زند که حیوانات هم حرف می‌زنند، نه تنها انسان و حیوانات حرف می‌زند که هر موجودی هم حرف می‌زند؛ زیرا در سورهٴ «حآمیم فصّلت»، وقتی جریان شهادت دادن اعضا و جوارح در قیامت مطرح می‌شود که اعضا و جوارح انسان در قیامت اعتراض می‌کند می‌گوید: ﴿لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ﴾؛[3] خدایی که هر چیزی را گویا کرد ما را هم نطق داد؛ معلوم می‌شود همه چیز گویایند و سخنی دارند، الا اینکه ما درک نمی‌کنیم، الا اینکه ما متوجه سخنان آنها نیستیم و الا هر موجودی در هر حالی مسبح حق است.

پی نوشت :

[1] . سوره إسراء، آیه44.

[2] . سوره نمل، آیه16.

[3] . سوره فصلت، آیه21.

یاداشت صدو شانزده : نصیحت یک استاد به شاگردش

Image result for Advice

یکی از شاگردان شیخ  انصاری آمد پیش ایشان  و گفت: من عازم شهر خودم هستم آنجا چه کنم ؟ شیخ گفت: اما قضاوت! مبادا تصدی کنی «من حکم فی درهمین بخلاف ما نطق به الله فقد کفر بالله العلی العظیم»؛ اما نماز جماعت، می خواهی بخوان، می خواهی نخوان؛ اما درس بگو ، مطالعه را رها نکن ؛ سرش این است : «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد» . این علم شیخ و این زهد شیخ انصاری ، این روزگار سلف ، و این روزگار ما!

پی نوشت :

آیت الله وحید خراسانی در جمع اساتید سطوح عالیه حوزه علمیه قم 

یاداشت صدو پانزده: گوش شنوا

Image result for ‫گوش شنوا‬‎

خدای سبحان طبق بیان قرآن کریم، دو تا سمع و شنوایی دارد ما هم در عرفمان همین طور است در محاورات خود هم دو تا سمع داریم، دو تا شنیدن داریم. در قرآن هم دو تا سمع مطرح است، دو تا نظر مطرح است، دو تا کلام مطرح است؛ یک سمع طبیعی که انسان هر صدایی را می‌شنود خدا هم هر صوت و هر کلامی را می‌شنود، هر حرفی را که ما می‌زنیم ذات اقدس الهی می‌شنود؛ چه بد چه خوب. او سمیع است او بصیر است همه چیز را می‌بیند همه چیز را می‌شنود. یک سمع تشریفاتی داریم که ما هم در محاورات عرف داریم، قرآن هم این را امضا کرده است و قرآن هم دارد. ما می‌گوییم فلان شخص حرف ما را نمی‌شنود؛ نمی‌شنود نه یعنی نمی‌شنودِ فیزیکی، گوش نمی‌دهد؛ می‌شنود اما ترتیب اثر نمی‌دهد یا فلان شخص حرف ما را می‌شنود. کسی از فرزندش تعریف می‌کند می‌گوید این فرزند حرف ما را می‌شنود؛ یعنی ترتیب اثر می‌دهد. خدای سبحان این شنوایی را هم در قرآن به خودش نسبت می‌دهد، در روایات هست، در قرآن هست که ﴿إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ﴾[1] دعا را می‌شنود؛ یعنی ترتیب اثر می‌دهد. او غیبت و سبّ و لعن و فحش و معصیت را هم می‌شنود، چون خدا ﴿بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ بَصِیرٌ﴾[2]  است؛ اما دعا را ترتیب اثر می‌دهد.

پی نوشت :

[1]. سوره آلعمران، آیه38.

[2]. سوره ملک, آیه19.