اینجا سبقت مجاز است!

نوشته جات یک دانشجوی حقوق

اینجا سبقت مجاز است!

نوشته جات یک دانشجوی حقوق

یاداشت صدو دهم : سختم است

Image result for ‫تنبلی‬‎

بعضی می‌خواهند نماز شب بخواند می‌گویند سختم است. می‌خواهند روزه بگیرند در ماه مبارک رمضان می‌گویند سختم است. همه اطبّا همه روایات ما این است که دوبار غذا شبانه‌روز برای انسان بس است. اصلاً این تمرین است، وقتی که ماه مبارک رمضان شده انسان عزا می‌گیرد. اکثر بیماری‌ها هم برای همین گوارش است. این مهمانی‌ها اصلاً اینها نمی‌فهمند چگونه پذیرایی کنند؟ مرتّب تعارف می‌کنند! مرتّب تعارف می‌کنند! مدام به جان خود قسم می‌خورند این قدر بخور! یک حیوان ناطقی‌اند خیلی‌ها! خدا حفظ کند حضرت آیت الله حسن‌زاده را که آن قصیده بلند را گفت «ماه رمضان آمد، نور دل و جان آمد» یک قصیده بلندی ایشان درباره ماه مبارک رمضان دارد یک عده خوشحال‌اند که ماه مبارک رمضان دارد می‌آید. یک عده عزا می‌گیرند. تمام اطبا می‌گویند دو بار غذا شب و روز برای بدن کافی است بقیه را شما باید حمل کنید. اکثر بیماری‌های ما بیماری گوارشی است این بیمارستان‌ها پر است. اکثرش برای پرخوری و بدخوری است. آدم این قدر می‌خورد که مریض بشود؟ این قدر می‌خورد که آروغ بزند؟ آن پیغمبر! آن ادب! کسی در مجلسش آروغ زد، فرمود: «أقلِل مِن جَشَإ»؛[1] آدم این قدر می‌خورد که در مجلس آروغ بزند؟ آدم که می‌خواهد بفهمد انسان است یا حیوان وقتی کنار سفره نشسته می‌فهمد. آدم این قدر می‌خورد سنگین بشود بعد آروغ بزند؟! ضرر یعنی همین! اکثر بیماری، بیماری گوارشی است. وقتی ماه مبارک رمضان می‌شود عده‌ای خوشحال‌اند یک عده عزا می‌گیرند که ما چه کار بکنیم. از بعضی از حکما سؤال کردند چرا این قدر غذا می‌خورید؟ هم طبیب بود هم فیلسوف بود گفت این مقدار غذا برای تأمین بدن من بس است، بقیه من باید او را خدمت بکنم. در نوبت‌های قبل هم همین سخنان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) در خطبه نهج البلاغه که در حکومت عثمان ذکر کرد، فرمود اینها کارشان بین نثیل و معتلف بود، «معتلف»؛ یعنی جایی که علف روییده می‌شود. نثیل جسارت است آنجا که شتر مدفوع می‌ریزد را می‌گویند نثیل. خیلی‌ها زندگی‌شان همین دو بخش است که از آشپزخانه چه در می‌آید آنها تحویل دستشویی می‌دهند همین!

پی نوشت :

1-الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج‏1، ص86.

یاداشت صدو نهم : داستان یک استصحاب!

Image result for ‫شیخ مرتضی انصاری‬‎

صاحب جواهر در حال جان دادن روح بودند . آن وقت نجف خالی نبود، علمایی چون   مهد کاشف الغطاء بود- همه علما منتظرند چه رخ می دهد. صاحب جواهر دم جان دادن گفت: شیخ مرتضی کجاست؟ شیخ آمد . گفت: کجا بودی؟ گفت: حرم. دعا می کردم برای شفای تو. گفت: من رفتم و این امت را به تو سپردم. این زهد شیخ: شش ماه گذشت شیخ مرتضی رساله نداد با ارجاع صاحب جواهر. رجوع کردند به شیخ ، گفتند: چرا امهال می کنی با ارجاع همچو فحلی؟ گفت: چه کنم؟! آن روزگاری که من هم مباحثه داشتم یکی به نام سعید العلماء از من اقوی بود، با وجود احراز اقوائیت او جایز نمی دانم رساله بنویسم. رجوع کردند به بابل به سعید العلماء گفت: سلام مرا به شیخ برسانید، بگویید: استصحاب شما ساقط است؛ وجه سقوط ،این است که أنا أعلم بنفسی؛ آن زمان من اقوی بودم اما حالا تو اقوی هستی. بعد که قاصد برگشت و به شیخ پیغام سعید العلماء را رساندند گفت: استصحاب ساقط است. نتیجه این شد: ششماه طول کشید شیخ رساله نوشت بعد حاشیه رساله شیخ این بود که در زمان غیبت حضرت ولی عصر، عمل به رساله من از باب اکل میته و اضطرار مانعی ندارد. این علم و این زهد و این دیروز و این امروز!

پی نوشت :

جلسه دیدار آیت الله وحید خراسانی با اساتید سطوح حوزه علمیه قم 

یاداشت صدو هشتم : هیچ ممکن نیست کسی آدم خوب باشد اما بچه‌هایش هدر بروند

stronger bond between a father and a son- Parenting resources by ZenParent                         خداوند یه وقت به خضر نبی  می‌فرماید برو این دیوار ویران این دو تا بچه را بساز! موسای کلیم که نمی‌داند که چرا این دیوار را باید عملگی بکنند بسازند؟! خسته راه هم هستند، آنجا هم که مهمان‌خانه نبود، کسی هم که اینها را به عنوان مهمانی قبول نکرد. ﴿فَأَبَوْا أَن یُضَیِّفُوهُمَا﴾،[1] اما این دو تا ولیّ الهی دست و پا باز کردند برای اینکه عملگی کنند؛ گفت برای چه اینجا که ما آمدیم این دیوار را داریم می‌چینیم اینجا هم که آب و نانی به ما نمی‌دهند مسافرخانه هم که ندارد ما چه کار بکنیم؟ فرمود راز این کار این است که این دیوار برای دو تا بچه یتیم است: ﴿وَ کَانَ أَبُوهُمَا صَالِحاً؛[2] پدرشان آدم خوبی بود. خضر راه برای همین است که کسی نماند. حالا بعضی‌ها گفتند پدر هفتم بود، بعضی گفتند جدّ هفتادم بود، چه جدّ هفتادم چه پدر هفتم همیشه خضر در راه است. هیچ ممکن نیست کسی آدم خوب باشد بچه‌هایش هدر بروند، این نیست. این امام سجاد که فرمود: «یَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ»، این برهان است این فلسفه است به صورت دعا «یَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسَائِلُ»، با هیچ وسیله‌ای نمی‌شود از خدای سبحان ما بخواهیم ـ معاذالله ـ کاری برخلاف حکمت انجام بدهد.

پی نوشت : 

[29]. سوره کهف، آیه77.

[30]. سوره کهف، آیه82.

یاداشت صدو هتم : داستان عین الیقین

 Image result for ‫عین الیقین‬‎                                      به وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)  عرض کردند که فلان سرباز یا جوانی که شما تربیت کرده‌ای در جبهه کشته شد ما به شما تبریک بگوییم یا تسلیت؟ تبریک بگوییم که یک چنین جوانی تربیت کرده‌اید که افسر فداکار دین شما شد یا تسلیت بگوییم که او را از دست دادید؟ فرمود به من تسلیت بگویید آن طوری که من خواستم تربیت نشد. «إِنَّ الشَّمْلَةَ الَّتِی أَخَذَهَا یَوْمَ خَیْبَرَ مِنَ الْغَنَائِمِ لَمْ تُصِبْهَا الْمَقَاسِمُ لَتَشْتَعِلُ عَلَیْهِ نَارًا»؛[1] این خیانتی در جنگ خیبر کرد الآن آن خیانتش در کنار گورش شعله‌ور است، این می‌شود عین الیقین، دارد می‌بیند و مشاهده میکند.

پی نوشت :

[1]. الجامع لأحکام القرآن، ج4، ص258؛ الصحیح البخاری، ص2466.