معرفی کتاب
رسالهای در کتاب کنز الفوائد کراجکی هست این رساله مفصّل نیست؛ اسم این رساله به نام «العجب» است.اغلب نام کتاب از آن اصولی گرفته میشود که آن کتاب از همان اصول صحبت کرده باشد مثل کتاب قوانین مرحوم میرزای قمی چون عبارت «قانونٌ قانونٌ» دارد ، اسم اکتاب را گذاشتند قوانین و یا فصول مرحوم صاحب فصول در اصول؛ چون «فصلٌ، فصلٌ» دارد اسمش را گذاشتند فصول. اسم این رساله کراجکی را هم العجب گذاشتند چون «عجبٌ؛ عجبٌ» دارد . یک سلسله مطالب تاریخی را نقل میکند «عجبٌ»! نیازی هم به تحلیل نمیبیند. میگوید در مدینه بعد از رحلت پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) نه مردی زیر این آسمان به عظمت علی بود، نه زنی زیر این آسمان به عظمت زهرا(سلام الله علیها) بود. این فاطمه چندین شب و روز به مهاجر و انصار پیام داد حضوراً، غیاباً و شفاهاً که بیایید علی بن ابیطالب را یاری کنید. غدیر که فاصلهای نشد همه شما آن صحنه را دیدید و او هم عدل مجسّم است، عدل ممثّل است بیایید علی را یاری کنید. حجت الهی را همین زهرا(سلام الله علیها) تمام کرد و کسی قیام نکرد که از علی بن ابیطالب را یاری کند و علی تنها ماند، «العجب»!
خدا مرحوم مجلسی(رضوان الله تعالی علیه) را غریق رحمت کند! یک بیان لطیفی
دارد که انسان که میمیرد از سر نمیمیرد، از پا میمیرد؛ یعنی روح که از بدن جدا
میشود اوّل پا سرد میشود پا مرده است. بعد کمکم همین طور بدن سرد میشود تا
برسد به زبان که زبان بند میآید تا برسد به مغز از مغز هم جدا میشود، این تعلّق
از بالا قطع نمیشود؛ یعنی اوّل مغز بند نمیآید. حالا یک وقت است که کسی سکته و
اینها میکند حساب دیگری است. به طور طبیعی کسی که میمیرد اوّل این پنجههای پا
سرد میشود؛ یعنی روح تعلّقش را این پنجه گرفت. بعد کمکم، کمکم این بدن سرد میشود
سرد میشود تا برسد به زبان که زبان از
کار میافتد و او هم سرد میشود. فرمایش ایشان این است که ذات اقدس الهی چون ارحم الراحمین است
این روح را از پا میگیرد تا انسانِ نیم مرده بگوید «یا الله»! حالا یک وقت است
کسی حق مردم بر عهده اوست آنجا دیگر حق النّاس را باید بپردازد؛
اما اگر کسی حق مردم به عهده او نیست در همان حال هم بگوید «یا الله»! ایشان دارد
ثواب مینویسند. همان حال هم بگوید برگشتم، ایشان دارد ثواب مینویسد. این از
کرامتهای الهی است که مرگ را از پا شروع کرده، نه از سر، آن وقت کاملاً خود محتضر
میفهمد. میفهمد که حالا در حال جان دادن است آن وقت آن ناله او، آن ضجّه او،
یقیناً اثر دارد این کاملاً میفهمد که دارد میمیرد یعنی پایش سرد شده است.
اهل بیت سخنگویان خداوند هستند. همان طوری که لبان مطهّر پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) معصوم و مصون است: ﴿وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی ٭ إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحَی﴾، جناب جبرئیل هم همین طور معصوم است؛ فرمود این کتاب در نزد خداوند «علی و حکیم» است تا به لبان مطهّر پیغمبر برسد که جامعه بشری بتوانند از قرآن استفاده کنند از چند طرف اسکورت شده که هیچ چیزی در قرآن رخنه نکند نه کم شود و نه زیاد . در سوره مبارکه «جن» فرمود ما از هر طرف برای قرآن اسکورتی فرستادیم که آن را از هر جهت حفظ بکنند که مصون بماند. ﴿فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً﴾،[1] ذات اقدس الهی این امانت وحی الهی را به انسان امین بخواهد بسپارد در بین راه فرشتهها فراواناند غیر فرشته هم فراواناند، برای اینکه محفوظ بماند کم نشود زیاد هم نشود، از هر طرف ما رصد فرستادیم محافظ فرستادیم کمین دارند که هیچ چیزی بر قرآن افزوده نشود و هیچ چیزی از قرآن کم نشود به این کمینها میگویند رصد. آنها که مراقباند مواظباند؛ مثل اینکه منجّمین در آن رصدخانهها این ستارهها را رصد میکنند ببینند چه موقع طلوع میکنند چه موقع غروب میکنند کاملاً مواظب هستند. فرمود ما رصد فرستادیم تا هیچ آسیبی به این کتاب نرسد،تا برای ما روشن بشود ﴿لِیَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاَتِ رَبِّهِمْ وَ أَحَاطَ بِمَا لَدَیْهِمْ وَ أَحْصَی کُلَّ شَیءٍ عَدَداً﴾؛[2] لذا این قرآنی که الآن ما در محضرش هستیم، در زیر هدایت او هستیم، عین آن کلماتی است که از ذات اقدس الهی به پیامبر رسیده، از آنجا به رهبریِ جبرئیل امین به قلب مطهّر پیغمبر: ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمِینُ ٭ عَلَی قَلْبِکَ﴾ رسیده، از قلب مطهّر حضرت به لبان مطهّر حضرت که ﴿وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی ٭ إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحَی﴾ رسیده، از آنجا به گوش ما رسید.
پی نوشت :
[1]. سوره جن، آیه27.
[2]. سوره جن، آیه28.
اگر کسی دین نداشته باشد یک سلسله دستورهایی اسلام دارد است که این دستورها برای او هم نافع است خداوند می فرمایید : ما گفتیم به تعهّدات عمل کنید ما گفتیم وقتی حرف میزنید ادیبانه حرف بزنید: ﴿وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً﴾[1] ما گفتیم:﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾[2] شما میخواهید درس بگویید حتماً مطالعه کافی بکنید وگرنه وقت مردم را تلف نکنید. چه مسلمان چه کافر، این برای دانشگاههای اسلامی است دانشگاههای کفار است. به یک استاد دانشگاه میگوید حالا کافری باش، وقتی وارد کلاس میشوی با مطالعه وارد بشو: ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾. این «اشیاء» جمع شیء است ما مفهومی جامعتر از شیء نداریم، یک؛ جمع هم بسته شد شده اشیاء؛ فرمود هیچ چیزی از مردم را کم نگذارید. حالا تنها اقتصاد نیست مسائل سیاسی هست تجاری هست امنیتی هست فرهنگی است. کسی که میخواهد سخنرانی کند در مجلسی. دعوت کردند این همین طور به حافظه خود تکیه کند بدون اینکه مطالعه کند بیاید چیزهایی تحویل مردم بدهد، این آیه میگوید این کار را نکن. وقتی میخواهی سخنرانی کنی مطالعه کن آیهای، حدیثی و یک جملهبندی مناسب آن مجلس و گرنه وقت مردم را تلف بکنی با قصّه و خواب، این کار درست نیست، ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾ از این جامعتر؟ این میشود حقوق بشر؛ لذا فرمود: ﴿تَنزِیلٌ مِن رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾. میخواهد درس بگوید حتماً باید شب گذشته مطالعه دقیق کند که وقت شاگرد را تلف نکند. وقتی میخواهد سخنرانی بکند وقتی میخواهد مقاله بنویسد وقتی میخواهد جلسهای را اداره بکند وقت کسی را تلف بکند مال مردم را کسی تلف بکند، اینها را قرآن تحریم کرده؛ لذا فرمود این حرف، حرف جهانی است ﴿تَنزِیلٌ مِن رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾است.
پی نوشت :
[17]. سوره بقره، آیه83.
[18]. سوره أعراف، آیه85.