همه میدانیم که انقلاب ما انقلاب اسلامی است و با انقلابهای مارکسیستی متفاوت بود. این انقلاب ماهیت دیگری داشت. در این انقلاب مردم برای اجرای احکام دین و ارزشهای اسلامی جان دادند. آنها در این راه آنچه داشتند، فدا کردند. حتی نوجوانهای دوازده - سیزده ساله در این راه فدا شدند، که امام درباره آنها فرمود: اینها رهبر ما هستند. آیا مردم ما این کارها را کردند تا کمی اقتصادما و تکنولوژیمان پیشرفت کند؟ ماهیت انقلاب ما انقلاب اسلامی است و اگر اسلام را از آن برداریم، اصلا این انقلاب ما نیست. این پسوند یک عنوان تشریفاتی نیست، بلکه برای این بوده است که ماهیت انقلاب را نشان دهد .
امام خمینی فرمود: ولایتفقیه شعاع ولایت الله است. این منصب جعلی و قراردادی نیست که با وضع و رأی ما بیاید یا برود. خدا آن را تعیین کرده است و وظیفه شرعی ماست که در جایی که جای اعمال نظر ولی فقیه است از او اطاعت کنیم.
خواجه نصیر الدین طوسی کیست؟ العقل الحادی عشر. عقل یازدهم عنوان خواجه نصیر است. این فحل الفحول، عظمت حکمتش از مناقشاتش با فخر رازی ظاهر می شود. همچو مردی هنگام مرگ وصیت کرد: مرا پایین پای قبر حضرت موسی بن جعفر دفن کنید و بر لوح قبر من بنویسید: و کلبهم...، وکلبهم... سگ این خاندانم اما باسط ذراعیه بالوصید. این خواجه و این معرفت!
بعضی میخواهند نماز شب بخواند میگویند سختم است. میخواهند روزه بگیرند در ماه مبارک رمضان میگویند سختم است. همه اطبّا همه روایات ما این است که دوبار غذا شبانهروز برای انسان بس است. اصلاً این تمرین است، وقتی که ماه مبارک رمضان شده انسان عزا میگیرد. اکثر بیماریها هم برای همین گوارش است. این مهمانیها اصلاً اینها نمیفهمند چگونه پذیرایی کنند؟ مرتّب تعارف میکنند! مرتّب تعارف میکنند! مدام به جان خود قسم میخورند این قدر بخور! یک حیوان ناطقیاند خیلیها! خدا حفظ کند حضرت آیت الله حسنزاده را که آن قصیده بلند را گفت «ماه رمضان آمد، نور دل و جان آمد» یک قصیده بلندی ایشان درباره ماه مبارک رمضان دارد یک عده خوشحالاند که ماه مبارک رمضان دارد میآید. یک عده عزا میگیرند. تمام اطبا میگویند دو بار غذا شب و روز برای بدن کافی است بقیه را شما باید حمل کنید. اکثر بیماریهای ما بیماری گوارشی است این بیمارستانها پر است. اکثرش برای پرخوری و بدخوری است. آدم این قدر میخورد که مریض بشود؟ این قدر میخورد که آروغ بزند؟ آن پیغمبر! آن ادب! کسی در مجلسش آروغ زد، فرمود: «أقلِل مِن جَشَإ»؛[1] آدم این قدر میخورد که در مجلس آروغ بزند؟ آدم که میخواهد بفهمد انسان است یا حیوان وقتی کنار سفره نشسته میفهمد. آدم این قدر میخورد سنگین بشود بعد آروغ بزند؟! ضرر یعنی همین! اکثر بیماری، بیماری گوارشی است. وقتی ماه مبارک رمضان میشود عدهای خوشحالاند یک عده عزا میگیرند که ما چه کار بکنیم. از بعضی از حکما سؤال کردند چرا این قدر غذا میخورید؟ هم طبیب بود هم فیلسوف بود گفت این مقدار غذا برای تأمین بدن من بس است، بقیه من باید او را خدمت بکنم. در نوبتهای قبل هم همین سخنان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) در خطبه نهج البلاغه که در حکومت عثمان ذکر کرد، فرمود اینها کارشان بین نثیل و معتلف بود، «معتلف»؛ یعنی جایی که علف روییده میشود. نثیل جسارت است آنجا که شتر مدفوع میریزد را میگویند نثیل. خیلیها زندگیشان همین دو بخش است که از آشپزخانه چه در میآید آنها تحویل دستشویی میدهند همین!
پی نوشت :
1-الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص86.
صاحب جواهر در حال جان دادن روح بودند . آن وقت نجف خالی نبود، علمایی چون مهد کاشف الغطاء بود- همه علما منتظرند چه رخ می دهد. صاحب جواهر دم جان دادن گفت: شیخ مرتضی کجاست؟ شیخ آمد . گفت: کجا بودی؟ گفت: حرم. دعا می کردم برای شفای تو. گفت: من رفتم و این امت را به تو سپردم. این زهد شیخ: شش ماه گذشت شیخ مرتضی رساله نداد با ارجاع صاحب جواهر. رجوع کردند به شیخ ، گفتند: چرا امهال می کنی با ارجاع همچو فحلی؟ گفت: چه کنم؟! آن روزگاری که من هم مباحثه داشتم یکی به نام سعید العلماء از من اقوی بود، با وجود احراز اقوائیت او جایز نمی دانم رساله بنویسم. رجوع کردند به بابل به سعید العلماء گفت: سلام مرا به شیخ برسانید، بگویید: استصحاب شما ساقط است؛ وجه سقوط ،این است که أنا أعلم بنفسی؛ آن زمان من اقوی بودم اما حالا تو اقوی هستی. بعد که قاصد برگشت و به شیخ پیغام سعید العلماء را رساندند گفت: استصحاب ساقط است. نتیجه این شد: ششماه طول کشید شیخ رساله نوشت بعد حاشیه رساله شیخ این بود که در زمان غیبت حضرت ولی عصر، عمل به رساله من از باب اکل میته و اضطرار مانعی ندارد. این علم و این زهد و این دیروز و این امروز!
پی نوشت :
جلسه دیدار آیت الله وحید خراسانی با اساتید سطوح حوزه علمیه قم