در جریان روز قیامت وقتی کارها رسیدگی شد، تبهکارها با اذناب و اقمار خود مشخص شدند، پرهیزکاران با پیروان خود مشخص شدند، آنگاه در بهشت، مؤمنان را با اولیای خود یا با فرزند خود، یکجا جمع میکنند که لذت بیشتری ببرند و کفّار را با همسران خود و فرزندان خود یکجا میسوزانند که تا رنج بیشتری تحمّل کنند.
«فتحصّل ان للبرزخ حکماً و للسّاهرة المعاد حکماً و للجنّة و النّار حکماً آخر».
لذا وقتی که مسئله برزخ تمام شد، مسئله قیامت تمام شد، سؤال و جواب تمام شد، مؤمنان را با اجداد خود، اولیای خود یا فرزندان خود برای مزید کرامت یکجا جمع میکنند؛ کفّار را با بستگان خود برای مزید عذاب یکجا جمع میکنند. خدای متعال در سوره مبارکه «طور» فرمود : ﴿مُتَّکِئِینَ عَلَی سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِینٍ ٭ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُم بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ﴾؛ اما ﴿وَ مَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِم مِن شَیْءٍ﴾؛[1] چیزی از عمل ایشان کم نمیکنیم. برای مزید لذّت، اینها را با فرزندان خود یا با اجداد خود یکجا جمع میکنیم. مشابه این هم درباره کفّار آمده است که اینها را با همسران خود، با بستگان خود یا با فرزندان خود یکجا گرفتار سوخت و سوز میکنیم.
پی نوشت :
1.سوره طور، آیات20 و 21.
خدای متعال به وسیله انبیا و اهل بیت(علیهم السلام) به ما اطلاع داد که برای بدن ما قیمتی است، برای جان ما قیمتی است و برای مجموع جان و بدن قیمتی است.
در بیانات نورانی حضرت امیر که در غرر و درر آمده است فرمود: «أَلَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا»؛[1] حضرت فرمودند بدن شما به اندازه بهشت میارزد، آن بهشتی که ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ﴾،[2] که اوصاف آن در قرآن کم نیست. برای روح شما بهشتی است که فرمود: ﴿عِندَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ﴾[3] که این جنّت روحی و معنوی است. «فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا»، مبادا جان خودرا به کمتر از جنّت معنوی بفروشید! مبادا بدن خود را به کمتر از جنّت جسمانی بفروشید!
پی نوشت :
1.غرر الحکم و درر الکلم، ص177.
2.سوره بروج، آیه11.
3. سوره قمر, آیه54.
شخصیتهایی نظیر مرحوم آیت الله قاضی و دیگران که حشرشان با اولیای الهی باشد، این برگواران اگر چیزی به آنها میرسید فقط دو تا حرف داشتند، ما سه تا حرف داریم؛ ماها اگر چیزی به بهمان بدهند اوّل سؤال میکنیم این چیست؟ مثلا میگویند این سبد میوه است.بعد میگوییم چه کسی داد؟ میگویند فلان باغبان داد یا فلان باغدار داد. بعدها میفهمیم که چه کسی داد؛ اما امثال آیت الله قاضی فقط همین دو تا حرف را داشت. سؤال میکرد که این چیست؟ میگفتند این میوه است. میفرمود: چه کسی آورد؟ نمی گفت نه چه کسی داد! داد معلوم است که خدا داد. فلان باغبان داد فلان آقایی که باغ دارد داد مثلاً. هر چه باشد یا کتابی را به کسی هدیه بکنند، سؤال نمیکردند که چه کسی داد. میگفتند چه کسی آورد؟ این یک نگاه توحیدی است.
خدا مستغنی است برای فهم اوّل ما، بعد غنی هم است که بالاتر از مستغنی است، و بعد استغنای ذاتی او دیگران را هم خدا تأمین میکند
﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ﴾.1
پی نوشت :
1. سوره فاطر آیه 15
فرق نظام اسلامی با نظام شرق و غرب
اگر کشوری بخواهد اداره بشود به سه عنصر رسمی احتیاج دارد : یک عنصر مواد حقوقی است که عملیاتی است و کاربردی است که مجلسهای هر کشوری عهدهدار آن هستند. چگونه زندگی کنند؟ اقتصادشان، روابطشان، ترافیکشان، مالیاتشان، تجارتشان، این مواد حقوقی است که مجلس هر کشوری آنها را ترسیم میکند. ما هم مجلس داریم که موضوعات را مشخص میکند هم رساله عملیه مراجع داریم که احکامش را مشخص میکند.
قسمت دوم مبانی است که میشود مبانی این مواد. به هر حال هر کشوری که مواد حقوقی دارد، به استناد اینکه میخواهد مستقل باشد، مواسات داشته باشد، مساوات داشته باشد، امنیت داشته باشد، آبادی داشته باشد، عدم مداخله داشته باشد، نفوذی نداشته باشد، محیط زیست داشته باشد، به استناد این مبانی، آن مواد را مجلس قانونگذاری و اینها تنظیم میکنند.
اما کلید همه این مبانی عدل است. تا اینجا مشترک بین ما و دیگران است. از این به بعد مرز افتراق نظام اسلامی با کشورهای غیر مسلمان است. همه یعنی تمام این هفت میلیاردی که روی زمین زندگی میکنیم میگوییم کلید همه این مبانی عدل است، براساس عدل باید موادی تصویب بشود و عملیاتی. عدل هم این کلمه سه حرفی هم محبوب همه است هم معلوم همه است.
عدل یعنی هر چیزی را سرجایش گذاشتن. تا اینجا مشترک است؛ اما جای اشیا کجاست؟ جای اشخاص کجاست؟ آنها که تفکّر فرعونی دارند میگویند: ﴿أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی﴾1، ﴿ما عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْری﴾[1] میگویند جای اشیا را ما مشخص میکنیم، جای اشخاص را ما مشخص میکنیم. صهیونیسم را میگوییم دارد از حق خودش دفاع میکند. آل سعود را میگوییم در حق خودش دفاع میکند. یمنی مظلوم را میگوییم متجاوز است. مگر فرعون غیر از این میگفت؟ فرعون که میگفت: ﴿أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی﴾؛ یعنی من خالق شما هستم؟ اینکه خودش بتپرست بود. درباریان فرعون میگفتند که اگر جلوی موسی را نگیری:﴿یَذَرَکَ وَ آلِهَتَک﴾3؛ کذا و کذا. او خودش بتپرست بود. اینکه میگفت: ﴿ما عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْری﴾، اینکه میگفت: ﴿أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی﴾، یعنی قانون مملکت، افکار مملکت، اندیشه مملکت براساس اندیشه من باید دور بزند. الآن همان حرف است بدون نام فرعونی؛ لذا میگویند شراب و سرکه فرقی نمیکند. بول و عرق فرقی نمیکند، هر دو از بدن خارج میشود هر دو پاک است. ما میگوییم آنکه این نظام را آفرید بدن را آفرید انگور را آفرید او میداند چه پاک است چه نجس است چه حلال است چه حرام است. این میشود منبع، منبع یعنی منبع! ما منبع داریم و مبنا داریم و ماده. آنها ماده دارند و مبنا و لاغیر! این فرق بین توحید و کفر است.
پی نوشت :
1.سوره نازعات، آیه24.
2. سوره قصص، آیه38.
3. سوره اعراف، آیه127