اینجا سبقت مجاز است!

اینجا سبقت مجاز است!

نوشته جات یک دانشجوی حقوق
اینجا سبقت مجاز است!

اینجا سبقت مجاز است!

نوشته جات یک دانشجوی حقوق

یاداشت صدو نود: هدف درخت شدن است یا میوه دادن؟

Image result for ‫میوه درخت‬‎


خدای سبحان می فرماید :‌ هدف خلقت عبادت است،‌ خب یعنیخداوند میفرماید فقط  یکبار مرا عبادت کنید؟ یعنی من جن و انس را آفریده‌ام که هر کدام به نوبهٴ‌ خود یکبار مرا عبادت کنند! که اگر کسی یک بار نماز خواند،‌ بگوییم به هدف خلقت رسیده‌ است. یا نه خلقت برای عبادت است . یعنی مادامی که خلقت هست، عبادت هست؟. اینکه فرمود: *«ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون»*﴿1﴾ یعنی خلقت برای عبادت است. و خلقت هر لحظه است. اینطور نیست که خدای سبحان ما را خلق کرده باشد و دیگر بقاءً کاری به ما نداشته باشد. هر لحظه فیض خالقیت خدا می‌رسد و هر لحظه این فیض خالقیت را مخلوقها دریافت می‌کنند هر لحظه هم باید عبادت کنند.

چرا در زیارت آل یس که جزء‌ بهترین زیارتهای ماست در پیشگاه حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) عرض می‌کنیم: بر تمام شئون زندگی تو سلام. در آن زیارت آل یس می‌گوییم وقتی می‌نشینی، سلام بر تو. پا می‌شوی، سلام بر تو. می‌خوابی سلام بر تو . نماز می‌خوانی سلام بر تو. حرف می‌زنی سلام بر تو.
السلام علیک حین تقوم، السلام علیک حین تقعد
السلام علیک حین تقرء و تبین...
السلام علیک حین ترکع و تسجد
السلام علیک فی آناء لیلک و اطراف نهارک﴿2﴾
آن کسی که می‌گوید *«ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین»*﴿3﴾ در برابر انسان اینچنین ما هم عرض ادب می‌کنیم،‌ می‌گوییم بر تک تک شئون زندگی تو سلام. چرا چون اینچنین نیست که قیامت برای خدا نباشد، قعودت برای خدا باشد او بالعکس . اینچنین نیست که رکوع و سجودت برای خدا باشد خوابیدن و غذا خوردنت برای خدا نباشد. اینچنین نیست . این زیارت آل یس به ما می‌آموزاند که یک موحد چگونه زندگی می‌کند و در برابر او چگونه باید عرض ادب کرد. 


پس اگر کسی آشنا شد که هدف خلقت عبادت است، می‌گوید مادامی که خلقت هست باید عبادت باشد. چون عبادت مستمراً‌ همراه خلقت است که اگر یک وقتی عبادت از یک مرحله‌ای از مراحل انسانی قطع بشود،‌ همان وقت است که این درخت در بین راه پوسیده . این هسته‌ای که بخواهد بارور بشود، در همهٴ‌ شئون باید در شجریت حرکت کند تا نخل بشود. و اگر یک وقت در بین راه بخشکد آب به او نرسد،‌ این از هدف مانده است. نباید بگوید من یکبار عبادت کردم. خب پس از اینکه فرمود:‌ *«و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»*﴿4﴾‌ روشن می‌شود که عبادت هدف خلقت مخلوق است و نه خالق و حدوث عبادت به حدوث خلقت مرتبط است و بقای عبادت به بقای خلقت مرتبط است که کل لحظه خلقت هست و کل لحظه هم هدف دارد و آن عبادت است. 

اما عبادت کردن هدف نهایی انسان است؟ انسان همین که عبادت کرد،‌ کافی است یا تازه عبادت هم هدف نیمه راه است؟ عبادت را برای چیزی دیگر انجام می‌دهند. هستهٴ درخت خرما هدفش درخت خرما شدن است یا هدفش آن است که درخت خرما بشود که میوه بدهد؟ پس درخت خرما شدن اگرچه هدف هسته است،‌ اما هدف نهایی نیست. هدف متوسط است. انسان که عبادت می‌کند، برای اینکه عابد بشود،‌ یا برای اینکه یقین پیدا کند؟‌ در سورهٴ حجر فرمود:‌ *«و اعبد ربک حتی یأتیک الیقین»*﴿5﴾ در پایان سورهٴ حجر. فرمود: *«و اعبد ربک حتی یأتیک الیقین»*﴿6﴾ این *«و أعبد ربک حتی یأتیک الیقین»*﴿7﴾ یعنی اگر خواستی یقین پیدا کنی راهش عبادت است. انسان تا به یقین نرسد در معرض زوال و دگرگونی است . اما وقتی به یقین رسید، می‌آرمد.
پی نوشت :
1 سورهٔ ذاریات، آیهٔ 56.
2 مفاتیح الجنان، زیارت آل یس
3 سورهٔ انعام، آیهٔ 162.
4 سورهٔ حجر، آیهٔ 99.
5 سورهٔ حجر، آیهٔ 99.
6 سورهٔ حجر، آیهٔ 99

یاداشت صدو هشتاد نهم : توفیق عبادت

Image result for ‫نعمت های خداوند‬‎

در  مسئله عبادت  تا از ناحیه خدای سبحان فیضی نصیب انسان نشود انسان توان عبادت را پیدا نمی کند اگرچه قران کریم اصل کلی را به این صورت بیان کرد که *«ما بکم من نعمة فمن الله »*(1) در سوره نحل فرمود: هر نعمتی که دارید از آن خداست اما  اینطور نیست که شما با استحقاق خود چیزی را کسب کرده باشید .

این طور نیست که بعضی از نعمتها اختیاری باشد و بعضی از نعمتها کسبی و موهبت بلکه *«وما بکم من نعمة فمن الله»*(2) که یعنی تمام نعم از ناحیه خدای سبحان است پس هر توفیقی که نصیب انسان شده است و با آن توفیق کار خیری پیدا کرد و با آن کار خیر پاداشی دریافت کرد همه از سمت خداست  اگر توفیقی نصیب انسان شد که کار خیری را انجام بدهد خود این توفیق نعمت است، خود این تشخیص، نعمت است اگر این توفیق نعمت است آنگاه می‌گوئیم هذه نعمة و کل نعمة فمن الله پس فهذه النعمة من الله. اگر نعمت الهی نصیب زید نمی‌شد زید توفیق انجام عبادت پیدا نمی‌کرد . پس توفیق زید مسبوق به نعمت الهی است که با عنایت الهی و توجه الهی زید موفق می‌شود که عبادت کند اگر عبادت کرد و در کنار این عبادت بهشت و امثال بهشت دریافت کرد این نعمت جدید هم *«هذه نعمة و ما بکم من نعمة فمن الله»* ﴿3﴾ پس این نعمت هم من ا‌‌لله است . قهرا توفیق زید برای انجام عبادت محفوف به دو نعمت است بایک نعمت زید توفیق عبادت پیدا کرد با یک نعمت دیگر زیدی که عبادت کرد به بهشت رسیده است امّا در این وسط برای زید چه می‌ماند . خدا می‎داند. که انسان اگر تحلیل کند می‌بیند هیچ استحقاقی در برابر نعم الهی ندارد.

پی نوشت :

1.سورهٔ نحل، آیهٔ 53.
2. سورهٔ نحل، آیهٔ 53.
3. سورهٔ نحل، آیهٔ 53

یاداشت صدو هشتاد هشت : قدم در مسیر عبادت

Image result for ‫راه رفتن‬‎


شیطان  در همه حالات وسوسه می‌کند. اما وقتی انسان وارد نماز می شود او همه نیرو های خود را آماده می‌کند که انسان هرگز در نماز حضور قلب پیدا نکند لذا در کارهای عادی شیطان خیلی مزاحم نیست اما وقتی انسان درمسیر عبادت قدم می گذارد او تمام  ذریّه‌اش را بسیج می‌کند که انسان را سرگرم غیر خدا کند. 

برای اینکه انسان از این تهاجم همگانی شیطان در نماز مصون بماند و شیطان چیزی را معبود انسان نکند بزرگان دین گفته‌اند که شما اوّل معبودتان را تعیین بکنید سپس عبادت را انجام دهید یعنی اول نگویید من عبادت می‌کنم تا حالا معبودش پیدا شود بلکه اول انسان خدای متعال را به یاد می آورد و سپس مشغول عبادت میشود تا  شیطان نتواند خاطراتی را در ذهن مان هست ورق بزند و حضور قلب را از ما سلب کند

 اگر بگویید نعبد، قبل از اینکه الله را بگویید او در ذهن خاطراتی را آورده و اما اگر بگویید *«ایاک»*، معبود را اول معین کنید دیگر جا برای وسوسه شیطان نیست به همین خاطر او دیگر نمی‌تواند معبودی را در ذهن و درجان ما  بیاورد چون ما معبود را اول معین کردیم.

یاداشت صدو هشتاد هفتم: شهود

Image result for ‫شهید گمنام‬‎

شهدا در روایات و احادیث بر گروه فراوانی اطلاق می‌شود. خیلی‌ها ممکن است شهید باشند،  اما شهید میدان معرکه حساب دیگری دارد. حضرت امام سجاد دعایش این است که خداوندا ما را در نظم سلکِ صف شهدای به سیوف اعداء قرار بدهی. چون اگر کسی توفیق آنرا داشت که آشنا به وظیفه باشد و عارف به احکام باشد در حد خود، کوتاهی نکند و محب اهل بیت عصمت و طهارت باشد، میشود «مات علی فراشه مات شهیدا»(1) . 

مثلا  بانویی که در هنگام بارداری خواست مادر بشود،‌ اگر فوت شد در ایام نفاس ماتت شهیده(2). و یا  «من قتل دون ماله فهو شهید»(3) اگر در خانه‌اش یک کسی به او حمله کرد او رفت دفاع بکند، کشت او هم شهید است به همه این موارد شهید اطلاق میشود. 

در بسیاری از موارد در فقه عنوان شهید، بر اینها اطلاق شده است یعنی ثواب دارد اما نه ثواب آن چنانی که یک رزمنده در میدان جنگ داردچیز دیگری است  خیلی‌ها را در فقه و در روایات شهید می‌گویند، یعنی بخشی از درجات و فیوضات شهدا را خدای سبحان به اینها می‌دهد. اما امام به خدای سبحان عرض می‌کند: که آن شهیدی که با شمشیر دشمنان در میدان جنگ کشته شد، ما در آن صف جا بگیریم. «حمدا نصیر به فی نظم الشهداء بسیوف اعدائه انه ولی حمید»(4) آن توفیق را خدا به ما بدهد که در صف شهدا قرار بگیریم، کدام شهدا؟ شهدای مطلق که افراد عادی هم احیانا آن ثواب را دارند یا موارد دیگر هم به آنها شهید اطلاق شده است ؟‌ نه شهدای به سیوف اعدا، با شمشیر دشمنان خدا. پس اگر کسی در شرائط عادی مرد که ثواب شهید را به او می‌دهند آن منظور نیست او یک ثواب کمی دارد. یا اگر کسی رو مسائل قومیت و رو مسائل نژادی و رو مسائل آب و خاک جنگید، این آن فضیلت عظیم را ندارد. اگر کسی جنگید «لتکون کلمه الله هی العلیا و کلمه الظالمین هی السفلی»(5) این که الان در میدانهای جنگی و در سنگرهای ما هست این. اگر کسی در راه حفظ دین جنگید، با شمشیر دشمنان خدا کشته شد، آن شهید والا مقامی است که امام سجاد (علیه السلام) می‌گوید:  ما را در صف این شهدا قرار بدهد. 

پی نوشت :

1.بحار، ج، 52، ص 144؛ «کل مؤمن شهید و إن مات علی فراشه فهو شهید ...».
2. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 41؛ «قال (صلّی‌الله ‌علیه ‌و آله ‌و سلّم): من ماتَت فی حیضها ماتت شهیدة».
3. وسائل الشّیعه، ج 15، ص 122؛ «قال من الفاظ رسول الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله): من قتل دون ماله فهو شهید».
4. صحیفه سجادیه، دعای 1.
5. مستدرک الوسائل، ج 12، ص 191.