اینجا سبقت مجاز است!

اینجا سبقت مجاز است!

نوشته جات یک دانشجوی حقوق
اینجا سبقت مجاز است!

اینجا سبقت مجاز است!

نوشته جات یک دانشجوی حقوق

مردی به نام فیض

فصل اول                                                                                 ولادت و نسب

محمد مشهور به ملا محسن و ملقب به فیض در چهاردهم ماه صفر سال 1007 ق . در یکی از معروف ترین خاندان علم ، عرفان و ادب ، که سابقه درخشان آنان به حدود چهار قرن می رسد                           در کاشان به دنیا آمد.                                                                                                                      پدرش رضی الدین شاه مرتضی (950 - 1009 ق ) فقیه ، متکلم ، مفسر و ادیب در کاشان حوزه تدریس داشته و از شاگردان ملا فتح الله کاشانی (متوفی 988 ق ) و ضیاء الدین محمد رازی (متوفی 1091 ق )  بوده است .
مادر او زهرا خاتون (متوفی 1071 ق ) بانویی عالم و شاعر، دختر ضیاء الدین العرفا رازی                        (از عالمان بزرگ شهرری ) بوده است . جد فیض تاج الدین شاه محمود فرزند ملا علی کاشانی ، عالم و عارفی شاعر از ناموران زمان خویش در کاشان بوده و در آنجا مدفون است

دوران کودکی و تحصیلات

ملا محسن چهارمین فرزند شاه مرتضی در دو سالگی پدر خود را از دست داد. از آن پس دایی و عمویش تعلیم و تربیت او و دیگر برادرانش را به عهده گرفتند و چون فیض از برادران خود باهوش تر بود مقدمات علوم دینی و بخشهایی از آن را تا سن بلوغ در کاشان نزد عمو و دایی اش نورالدین محمد مشهور به حکیم و آخوند نورا (متوفی 1048 ق ) فرا گرفت .
بیست ساله بود که با برادر بزرگش عبدالغفور برای ادامه تحصیل به اصفهان که در آن روزگار پایتخت کشور و مرکز تجمع علمای بزرگ و اساتید ماهر در رشته های مختلف علوم اسلامی بود، رهسپار گردید و از این موقعیت مناسب که در هیچ یک از شهرهای ایران و دیگر ممالک اسلامی یافت نمی شد بیشترین بهره ها و استفاده های علمی را برد.
مشهورترین استادان و ناموران اجازه اجتهاد و نقل روایت فیض در اصفهان ، ملا محمد تقی مجلسی (متوفی 1070 ق )، شیخ بهایی (متوفی 1031 ق )، در علوم فقه و حدیث و تفسیر و میرداماد (متوفی 1040 ق ) میرفندرسکی (متوفی 1050 ق ) و ملاصدرا (متوفی 1050 ق ) در فلسفه ، عرفان و کلام بوده اند. پس از آن ملا محسن با شنیدن خبر ورود سید ماجد بحرانی (متوفی 1028 ق ) به شیراز، از اصفهان به آنجا رفت و مدت دو سال نزد ایشان به تکمیل علم حدیث و روایت پرداخت و از او نیز اجازه نقل روایت گرفت و به اصفهان بازگشت و بار دیگر در حلقه درس و بحث شیخ بهایی حاضر شد و استفاده های شایان برد.
در این سالها که فیض از تقلید مستغنی و برای حج مستطیع شده بود عازم بیت الله الحرام گردید و در آنجا به ملاقات شیخ محمد فرزند حسن فرزند زین الدین عاملی (متوفی 1030 ق ) رفت و از آن بزرگوار پس از استفاده های علمی ، اجازه روایت و نقل حدیث دریافت کرد.
او پس از مراجعت از مکه به شهرهای دیگر ایران مسافرت کرد و از دانشمندان آن شهرها بهره برد تا زمانی که ملاصدرا از شیراز به قم مهاجرت کرد و در کهک قم اقامت گزید. در این موقعیت که ملاصدرا دوره ریاضت و علم باطنی را شروع کرده بود ملا محسن و ملا عبدالرزاق لاهیجی به سویش شتافته ، مدت هشت سال مونس تنهایی او بودند و در مصاحبتهای شبانه روزی با استاد استفاده کامل معنوی می بردند.
در این دوران (1040 - 1029 ق ) ملاصدرا دو دختر فاضل و عالم خود را به دو شاگردش ملا محسن و ملا عبدالرزاق تزویج کرد و آن دو شاگرد و داماد را به ((فیض )) و ((فیاض )) لقب داد. در همین زمان از سوی حاکم شیراز از ملاصدرا تقاضای مراجعت به شیراز شد. او این دعوت را پذیرفت . فیض نیز همراه استاد و پدر همسرش به شیراز رفت و نزدیک به دو سال در آنجا ماند. بعد از این مدت او به کاشان بازگشت و به امر تدریس ، تعلیم ، تبلیغ و ترویج و تالیف و تصنیف مشغول گردید و گاه در قمصر و کاشان با جمعی از دوستان نماز جمعه اقامه نمود.

شاگردان معروف فیض

ملا محسن شاگردان فراوانی داشت . آنان علاوه بر استفاده های علمی و معنوی از او به کسب اجازه های اجتهاد و نقل حدیث نیز مفتخر گردیده بودند معروفترین شاگردان ایشان عبارتند از:
محمد مشهور به علم الهدی (1029 - 1115 ق ): فرزند فیض که از دوران کودکی تا پایان عمر نزد پدر حضور داشته و تالیف و تصنیف کتاب و رساله ها با او همکاری می کرده است . علم الهدی از پدر چندین اجازه مختصر و طولانی دریافت نموده و خود او دارای آثار علمی فراوان می باشد. 
احمد مشهور به معین الدین (1056 - 1107 ق ): فرزند دیگر فیض که او نیز در فقه و حدیث متبحر و دارای تالیفاتی بوده است . 
محمد مومن فرزند عبدالغفور (برادر فیض ): از فقیهان و مدرسان عصر خود که در یکی از شهرهای مازندران به تعلیم و تدریس طلاب و محصلان علوم دینی اشتغال داشته است .
شاه مرتضی دوم : پسر برادر فیض و دو فرزند او به نامهای محمد هادی و نورالدین محمد که هر سه از فاضلان عصر خود و دارای کتاب و رساله های متعدد بوده اند. 
ضیاء الدین محمد: او فرزند حکیم نورالدین دایی فیض (متوفی 1047 ق ) است که عالمی حکیم و عارفی دانشمند و شاعر بوده است . 
ملا شاه فضل الله و ملا علامی : خواهر زادگان فیض و فرزندان ملا محمد شریف . این دو در علوم عقلی و نقلی صاحبنظر بودند و شاه فضل الله حدود چهل تالیف در موضوعات فقه ، تفسیر و کلام داشته است .
ملا محمد باقر مجلسی (1037 - 1111 ق ) مولف بحارالانوار.
سید نعمت الله جزایری متوفی 1112 ق

قاضی سعید قمی متوفای 1103 ق
ملا محمد صادق خضری - شمس الدین محمد قمی - شیخ محمد محسن عرفان شیرازی و...

تالیفات و تصنیفات

فیض کاشانی عمر خود را صرف تعلیم ، تدریس و تالیف کرد. او پس از کسب معارف و استفاده علمی و معنوی از استادان بزرگ خود نوشتن کتاب و رساله را از هیجده سالگی آغاز نمود و در طی 65 سال نزدیک به دویست جلد اثر نفیس در علوم و فنون مختلف تالیف کرد.
خدمت پر ارج ایشان در این آثار نسبت به ترویج مذهب شیعه با خدمات و زحمات مردان زیادی از عالمان دینی برابری می کند. فیض در فهرست های متعددی که خود نگاشته تعداد تالیفات و تصنیفات را تا هشتاد جلد ذکر کرده و فرزندش علم الهدی تعداد آثار او را یکصد و سی جلد نام برده است .                        اما برابر فهرست تهیه شده از سوی ادیب و شاعر معاصر آقای مصطفی فیضی تعداد کتابها و رساله های فیض قریب به یکصد و چهل مجلد بالغ می گردد  که اکثر آنها به زیور طبع آراسته شده است در اینجا به چند تالیف مهم فیض که در علوم مختلف نگاشته شده اشاره می کنیم :
الف - در تفسیر قرآن 
1.تفسیر صافی : از کتب معتبر در تفسیر قرآن است . فیض این تفسیر را در سال 1075 ق با مطالعه اکثر تفاسیر قرآن (از سنی و شیعه ) نوشته و در ضمن بیان آیات ، روایات معتبر و مستند شیعه را گردآورده است .
2.تفسیر اصفی : این تفسیر تلخیص صافی است که در سال 1077 ق نوشته شده است .
3. تفسیر مصفی : برگزیده مطالب تفسیری ((تفسیر اصفی )) می باشد.


ب - حدیث و روایت 
1.الوافی : محدث کاشانی برای نوشتن کتاب وافی چهار کتاب معتبر حدیث شیعه                               (کافی ، تهذیب ، استبصار، من لایحضره الفقیه ) را در سال (1068 ق ) تنقیح و با حذف احادیث مکرر، آن را یکجا در اجزای متعدد جمع کرده و پس از آن فرزندش علم الهدی با نوشتن و افرودن یک جزء که شامل معرفی رجال حدیث ، کشف رموز و... بوده آن را تکمیل کرده است . هم اکنون کتاب ((الوافی )) در مجلدات متعدد چاپ گردیده است .
2. الشافی : منتخبی از احادیث ((الوافی )) است که در سال (1082 ق ) نگاشته شده است .
.3. النوادر: مجموعه احادیث نقل نشده در کتب معتبر را گردآورده است .
4. المحجه البیضاء: فیض در سال 1046 ق کتاب احیاء العلوم غزالی را تنقیح و تصحیح کرد و با استفاده از احادیث و روایات معتبر شیعه آن را شرح و تکمیل و به نام ((الحقایق )) ارائه کرد.
ÿ. مفاتیح الشرایع : از کتب روایی فقهی و استدلالی فیض است که در سال 1042 ق نگاشته شده این کتاب در بردارنده همه ابواب فقه است . فیض با عنایت شدید به کتاب و سنت معصومین علیه السلام و گریز از به کارگیری دلایل عقلی و اجتهاد به رای ، راه نوی فرا روی پژوهشگران در علم فقه قرار داده است .
این کتاب از آغاز تالیف مورد توجه مجتهدان و محدثان بوده و تاکنون چهارده شرح و چندین حاشیه بر آن کتاب نگاشته شده که از جمله آنها شرح آقا محمد باقر بهبهانی (بزرگ مجتهد قرن دوازدهم ) شایان ذکر است . 
ج - کلام و عرفان 
از کتب کلامی و عرفانی حکیم و عارف کاشانی کتاب ((اصول المعارف )) در چند جلد                           (تالیف سال 1046 ق )، ((اصول العقائد)) (1036 ق )، رساله های ((علم الیقین )) و، ((الحق الیقین ))، ((عین الیقین ))، ((الحق المبین )) و ((الجبر و الاختیار)) و... می باشند.
د - اخلاق و ادب 
در موضوع اخلاق و ادب کتاب و رساله های متعددی به زبان فارسی و عربی نگاشته است . از آنها                   ((ضیاء القلب )) (تالیف در سال 1057 ق )، ((الفت نامه )) و ((زاد السالک )) (بین سالهای 1040 - 1030 ق )، ((شرح الصدر)) (1065 ق )، ((راه صواب ))، ((گلزار قدس ))، ((آب زلال ))، ((دهر آشوب ))، ((شوق الجمال ))، ((شوق المهدی ))، ((شوق العشق )) و دیوان قصائد و غزلیات و مثنویات می باشند.

روحیات فیض

از مطالعه و سیر در کتابهای و رساله های اخلاقی ، عرفانی و شرح حالهای که به قلم خود فیض یا شاگردان و دیگر علما نوشته اند این گونه دریافت می شود که فیض به دلیل کثرت تالیفات و تصنیفات و تنوع آنها عالم و دانشمندی پر کار و جامع در علوم و فنون بوده و سالهای متمادی به امر تعلیم و تعلم و افاضه اشتغال داشته است . 
او دارای منشی عالی و نظراتی بلند و از عناوین و القاب گریزان بوده و از به دست آوردن شهرت و قدرت با وجود امکانات خودداری می کرده است . وی گوشه گیری و انزوا را برای کسب علم باطنی و دانش و تفکر مفید، بر همه چیز ترجیح داده است . 
از رفتن به مهمانی و مجالست با اصحاب و انصار دیوان (حکومت ) فاصله می گرفته و در جستجوی اهل کمال و کاوشهای علمی مسافرتهای زیاد کرده است .
فیض در بیان آراء و نظریات خود صریح بوده و از ریاء و تظاهر و تملق پرهیز می کرده و نارضایتی خود را از هر گونه بی بند باری ، تظاهرات صوفیانه ، تقدس خشک ، عالم نماهای دنیاپرست ابراز می نموده است .
در راه اعتلای کلمه حق و عقاید راستین شیعه هیچ تراسی و هراسی به خود راه نداده و آرزوی او این بوده است که مسلمانان همه سرزمینها بدور از تفرقه و پراکندگی همزیستی داشته باشند. این حکیم فرزانه خود را مقلد حدیث و قرآن و تابع اهل بیت علیه السلام معرفی کرده و می گوید:
من هر چه خوانده ام از یاد من برفت
الا حدیث دوست که تکرار می کنم 
در سرودن اشعار مختلف به زبان فارسی و عربی توانا و این فن را فرع بر علوم و دانستنی های دیگر خود شمرده و به تبعیت از اساتید خود ملاصدرا، میرداماد و شیخ بهایی که نیکو شعر می سرودند رباعیات ، غزلیات ، قصاید و مثنوی هایی دارد که در چند کتاب و رساله گردآوری شده است . 
در اینجا به یکی از اشعار معروف فیض و به نمونه ای از نثر او اشاره می کنیم :

 

 

الفت و یگانگی

بیا تا مونس هم ، یار هم ، غمخوار هم باشیم
انیس جان غم فرسوده بیمار هم باشیم
شب آید شمع هم گردیم و بهد یکدیگر سوزیم
شود چون روز دست و پای هم در کار هم باشیم
دوای هم ، شفای هم ، برای هم ، فدای هم
دل هم ، جان هم ، جانان هم ، دلدار هم باشیم
به هم یکتن شویم و یکدل و یکرنگ و یک پیشه
سری در کار هم آریم و دوش بار هم باشیم
جدایی را نباشد زهره ای تا در میان آید
به هم آریم سر، برگردهم ، پر کار هم باشیم
حیات یکدیگر باشیم و بهر یکدگر می ریم
گهی خندان زهم گه خسته و افکار هم باشیم
به وقت هوشیاری عقل کل گردیم به هم
چو وقت مستی آید ساغر سرشار هم باشیم
شویم از نغمه سازی عندلیبی غم سرای هم
به رنگ و بوی یکدیگر شده گلزار هم باشیم
به جمعیت پناه آریم از باد پریشانی
اگر غفلت کند آهنگ ما هشیار هم باشیم
برای دیده بانی خواب را بر یکدیگر بندیم
ز بهر پاسبانی دیده بیدار هم باشیم
جمال یکدیگر گردیم و عیب یکدیگر پوشیم
قبا و جبه و پیراهن و دستار هم باشیم
غم هم ، شادی هم ، دین هم ، دنیای هم گردیم
بلای یکدیگر را چاره و ناچار هم باشیم
بلا گردان هم گردیده گرد یکدیگر گردیم
شده قربان هم از جان و نیت دار هم باشیم
یکی گردیم در گفتار و در کردار و در رفتار
زبان و دست و پا یک کرده خدمتکار هم باشیم
نمی بینم بجز تو همدمی ای ، فیض ، در عالم
بیا دمساز هم گنجینه اسرار هم باشیم

نمونه نثر

بسم الله الرحمن الرحیم

یا محسن قد اتاک المسنی : فیض احسان بی پایان تو را چگونه شکر گزارم که از من ناتوان نمی آید و زبان ثنای عظمت و کبریای تو از کجا آرم . چون این زبان آن را نمی شاید. طوطی جان در هوای هوای تو با شکر، شکر تو می جوید و بلبل روح در گلزار فتوح به نوای عجز و انکسار، ثنای کبریای تو می گوید. خیال جمال رخسارت قهرمان عشق را بر قلوب مشتاقان دیدارت گماشته تا جز تو نبینند و کلک بدایع آثارت از قلم حقایق انجام الهام بر الواح ارواح اهل عرفان نگاشته تا با غیر ننشینند...
... در این مجموعه که گلزاری است از عالم قدس ، گلهای رنگارنگ شکفته و در آن گلها، مل های گوناگون نهفته ، از آن گلها تحفه های جانفزای روحانی به مشام اهل دل می وزد تا هزار دستان چمن انس را بر تنم دارد و از آن مل ها طریهای حیات بخش ربانی به روان مشتاقان می رسد تا می پرستان میکده قرس را در اهتزاز آرد...


آراء و اندیشه های فیض  

در لابه لای نوشته ها و گفته های فیض نظرات و آراء ویژه ای در مسائل فقهی ، فلسفی و کلامی به چشم می خورد که گویای شخصیت واقعی اوست و نیز از این آثار به سیر تطور افکار و اندیشه های او و زمانش پی می بریم .
ایشان در تمامی ابواب فقه چنانچه از کتاب فقهی روایی او مفاتیح الشرایع استفاده می شود نظراتی خاص دارد. یکی از فتاوا و نظریات مهم فیض ‍ که در موضوع غنا و شهرت دارد بدین شرح است .
فیض به استناد روایاتی معتبر غنا و (آواز خوانی ) را در مجالس عروسی جایز و همچنین در رساله ((مشواق )) خود غنا و خواندن اشعار دینی و اخلاقی را به صورت خوش برای ترویج روح مومنان جایز دانسته است .                                                                                                               اما در همه آثار او با بیانی روشن مردم را از هر گونه استفاده باطل از غنا و لهو و لعب بر حذر داشته و گفته است :

در عصر حکومت اسلامی اموی و عباسیان که با ائمه طاهرین علیه السلام همعصر بوده اند غنا به گونه مبتذل در درباریان رواج داشت به طوری که زنان مغنیده در مجالس خلفا و وزرا در میان رجال به لهو و لعب مشغول بودند و بدون شک این نوع غنا نمی توانسته است مورد قبول پیشوایان بر حق امامیه باشد.)

فیض در نظر بزرگان

درباره شخصیت و آثار گوناگونی از سوی علما و بزرگان همعصر و بعد از او ابراز شده که به نمونه هایی از آنها اشاره می شود.
محمد اردبیلی (متوفی قرن یازدهم
علامه محقق و مدقق ، جلیل القدر و عظیم الشان و بلند مرتبه ، فاضل کامل ، ادیب و متبحر در همه علوم است . 
شیخ حر عاملی 
محمد فرزند مرتضی مشهور به فیض کاشانی ، فاضل ، عالم ، ماهر، حکیم ، متکلم ، محدث ، فقیه ، محقق ، شاعر و ادیب بود و از نویسندگان خوب عصر ماست که دارای کتابها و نوشته های فراوانی است . 
سید نعمت الله جزایری 
استاد محقق ما ملا محمد محسن فیض کاشانی صاحب کتاب الواقی و دویست کتاب و رساله دیگر می باشد. 
سید محمد باقر خوانساری                                                                                                بر علما و بزرگان دینی پوشیده نیست که فیض در فضل و فهم و خبره بودن در فروغ و اصول دین و زیادی نوشته ها با عبارات و جملات زیبا و رسا سرآمد دیگر عالمان دین است .
محدث قمی 
... او در دانش و ادب و زیادی معلومات و دانستها و به کارگیری تعبیرات و عبارات نیکو در نوشته ها واحاطه کامل به علوم عقلی و نقلی مشهور است .

 
محدث نوری 
از مشایخ علامه مجلسی ، عالم بافضل و متبحر، محدث و عارف حکیم ، ملا محسن فرزند شاه مرتضی مشهور به فیض کاشانی است .
علامه امینی 
علمدار فقاهت و پرچمدار حدیث و گلدسته رفیع فلسفه و معدن معارف دینی و اسوه اخلاق و سرچشمه جوشان علم و دانشسهاست ... بعید است که روزگار به مثل او دیگر فرزندی را بیاورد. 
شیهد استاد مطهری 
... فیض کاشانی ... هم یک مرد محدث فقیهی است و گاهی در آن کار محدثی و فقاهتش خیلی قشری می شود و هم ضمنا یک مرد حکیم و فیلسوفی است .
علامه طباطبایی 
... این مرد جامع علوم است و به جامعیت او در عالم اسلام کمتر کسی سراغ داریم و ملاحظه می شود که در علوم مستقلا وارد شده و علوم را با هم خلط و مزج نکرده است . در تفسیر صافی واصفی و مصفی وارد مسائل فلسفی و عرفانی و شهودی نمی گردد. در اخبار، کسی که وافی او را مطالعه کند می بیند یک اخباری صرف است و او گویی اصلا فلسفه نخوانده است در کتابهای عرفانی و ذوقی نیز از همان روش تجاوز نمی کند و از موضاعات خارج نمی شود تا اینکه در فلسفه استاد و از مبرزان شاگردان صدر المتالهین بوده است .
استاد سید محمد مشکوه :
... خاندان فیض سرشار است از عالم ، فاضل که در هیچ خاندانی مساوی او نیست . او با تصنیف کتاب وافی که جامع احادیث شیعه است آن را در ردیف منابع اولیه قرار داده و سایر تالیفات اخلاقی و فقهی او چنین است . فیض در فلسفه و زیادی تالیف بر همعصران خود پیشی گرفته است .

 

 

آیت الله وحید خراسانی

فقاهت ما کجا و فقاهت فیض کجا این است سلاله نراق کاشان........................................

 

فرزندان و وفاتفیض کاشانی از همسر و دختر فاضل و عالم خود (متوفی 1097 ق ) دارای شش فرزند بوده است .

1. علیه بانو (1031 - 1079 ق ) فاضل و شاعر
.2.علامه محمد علم الهدی (1039 - 1115 ق ) متولد قم و ساکن و مدفون در کاشان است . عالمی فقیه و محدث و متکلی است که از نسل او تا کنون عالمانی ادیب و فقیه در شهرهای کاشان ، قم ، تهران ، کرمانشاه و شیراز برخاسته اند.
3. سکینه بانو که کنیه اش ام البر بوده و سال تولدش 1042 ق . ذکر شده است .
4.ابو حامد محمد ملقب به نورالهدی متولد 1047 ق ، عالم و شاعر و مدفون در کاشان است .
ÿ.ام سلمه (متولد 1053 ق .) زاهد و حافظ قرآن بوده است .
6.ابو علی معین الدین احمد (1056 - 1107 ق ) فقیه و محدث که مدفون در کاشان است . 
ملا محسن فیض در 84 سالگی در کاشان بدرود حیات گفت و در قبرستانی که در زمان حیاتش زمین آن را خریداری و وقف نموده بود، به خاک سپرده شد. بر طبق وصیت ایشان ، بر روی قبر وی سقف و سایبان ساخته نشده است ولی اهالی مسلمان آن دیار، هر صبح جمعه به ((قبرستان فیض )) رفته ، با قرائت فاتحه و توسل به او، روح ملکوتی اش استمداد می کنند.

 

 

 

 

فصل دوم

ساختار کتاب

خلاصه الذکار مشتمل بر یک مقدمه و دوازده فصل و یک خاتمه است. 

گزارش محتوا

 

این کتاب در اعمال مستحبه و اذکار و ارده و ادعیه نقل شده از ائمه اطهار 
علیهم السلام و مطالب مربوطه بذکر و دعا است مولف مفصل مطالب را تحریر و بر اصل کتاب مقدم داشته و پس از اتمام کتاب باز  از خود نام برده و سال تالیف را ذکر کرده اند و مکرر در ایران چاپ شده .
آغازآن  بسمله ربنا لولا ما وجبت علینا من قبول امرک لنز هناک عن ذکرنا ایاک . 
انجام : و لا یجعلها حجه علینا بان نکون من الذین یقولون مالا یفعلون انه . 

مؤلف بر این باور است که بر بنده، واجب است که روز و شب در ذکر خدای تعالی باشد و جز خدای به کسی دیگر نپردازد و آنچه او می‌کند، ذکر حق باشد و غیر از ذکر، فکری نداشته باشد. لذا بر آن می‌شود، مجموعه‌ای از اذکار و ادعیه موجود در کتاب و سنت که در حالات مختلف روز و شب خوانده می‌شوند، فراهم آورد. در مقدمه محقق (سید حسن نقیبی) بر کتاب، شرح حال مولف و نیز روش  تحقیق کتاب بیان شده و در مقدمه مولف، فرمایش نبی مکرم اسلام مبنی بر فضلیت ذکر لا اله الا الله بر سایر اذکار بیان شده است. در ادامه طی فصولی به ذکر اذکاری که در طول ایام شبانه روز در آنات مختلف چون بین الطلوعین، هنگام ظهر ، نیمه شب و غیره و همچنین اذکاری که متعلق به روز جمعه ، هنگام ازدواج ، در حوادث مختلف، ماه‌ها و سال‌های مختلف، در هنگام سفر و هنگام مرگ باید گفت، می‌پردازد.

 

وضعیت کتاب

در پایان کتاب منابع کتاب ذکر شده است. الاذکار المهمة، خلاصه‌ای به زبان فارسی از کتاب حاضر است. 

فصل سوم : ابوابی از کتاب

اعمال قبل از خواب
محدث فیض در خلاصه الاذکار نقل کرده که از حضرت زهرا (س) روایت شده که شبی حضرت رسول (ص) بر من وارد شد در وقتی که رختخواب خود را پهن کرده و مهیای خوابیدن بودم، فرمود:                         ای فاطمه مخواب مگر آنگاه که این چهار عمل را انجام داده باشی.
اولاً یک ختم قرآن بخوان و بخواب و دیگر یک حج و یک حج عمره بجای آور و بخواب، سوم آنکه همه مؤمنین را از خود راضی گردان و چهارم آن که من و همه انبیاء را شفیعان خود قرار دهی
پیغمبر اکرم (ص) فرمود: عزیزم! خدای تعالی روی لطفی که به پدر تو و تو دارد این دستور را به قدری سهل و آسان قرار داد که شما و شیعیان عمل نمایید و اجر و مزد بسیاری برای شما خواهد بود.
هر گاه سوره (قل هو الله احد) را سه مرتبه بخوانی ثواب یک ختم قرآن خواهی برد و هر گاه تسبیحات اربعه را بگویی ثواب حج و عمره برده‌ای و هر گاه طلب مغفرت جهت اموات نمایی همه آنها از تو خشنود می‌گردند و هر گاه بر من و سایر انبیاء صلوات فرستی همه آنها شفیعان تو خواهند بود، به این قسم:
اَللّهُمَّ صَلَّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدْ اَللّهُمَّ صَلَّ عَلی جَمیعِ الأنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلین
از حضرت صادق علیه السلام منقول است که هر که پیش از خواب صد مرتبه لااِلهَ اِلاّ اللّهُ بگوید، خدا خانه در بهشت از براى از بنا کند. هر که صد مرتبه استغفار کند، گناهانش بریزد چنانچه برگ از درختان میریزد.
در روایت معبتر دیگر فرمود که هر که در وقت خواب یازده مرتبه سوره انا انزلناه بخواند، حق تعالى یازده ملک بر او موکل گرداند، که او را شر شیطان حفظ کنند تا صبح .
از حضرت امام رضا علیه السلام منقول است که آیة الکرسى در وقت خواب بخواند، از فالج ایمن گردد.
از حضرت صادق علیه السلام منقول است که هر که سوره یس پیش از خواب بخواند، حق تعالى هزار ملک باو موکل گرداند که او را از شر شیاطین و هر بلائى حفظ کند.
از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که هر که سوره اِذا وَقَعَتِ الْواقِعَهْ هر شب پیش از خواب بخواند، در قیامت روى او مانند ماه شب چهارده باشد.
در حدیث دیگر فرمود که هر که سوره هائى که در اَوّلشان سَبَّحَ لِلّهِ وَیُسَّبِحُ لِلّهِ است ، پیش از خواب بخواند، نمیرد تا بخدمت حضرت صاحب الامر عجل اللّه فرجه برسد و اگر بمیرد، در همسایگى حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم جا دهند اورا.
در حدیث صحیح دیگر فرمود که هر که صد نوبت سوره قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدٌ در وقت خواب بخواند، گناه پنجاه ساله اش ‍ آمرزیده شود.
از حضرت صادق علیه السلام منقول است که هر که پیش از خواب صد مرتبه لااِلهَ اِلاّ اللّهُ بگوید، خدا خانه در بهشت از براى از بنا کند. هر که صد مرتبه استغفار کند، گناهانش بریزد چنانچه برگ از درختان میریزد.
در روایت معبتر دیگر فرمود که هر که در وقت خواب یازده مرتبه سوره انا انزلناه بخواند، حق تعالى یازده ملک بر او موکل گرداند، که او را شر شیطان حفظ کنند تا صبح .
در بیان اوقات خواب

بدانکه خواب کردن بعد از طلوع صبح تا طلوع آفتاب و میان نماز شام و خفتن و بعد از عصر مکروه است و پیش از ظهر در وقت گرمى هوا و بعد از نماز ظهر تا عصر، خواب قیلوله است وسنت است .
از حضرت على بن الحسین علیه السلام منقول است که به ابى حمزه ثمالى فرمود که خواب مکن پیش از طلوع آفتاب که من از براى تو دوست نمیدارم ، زیرا که حقتعالى روزى بندگانرا در این وقت قسمت مینماید و هر که در این وقت در خواب است که روزى محروم میشود.
از حضرت رسول مرویست که زمین بسوى خدا ناله و فریاد میکند از سه چیز، از خون حرامیکه بر آن ریخته شود، یا غسلى که از زنا کند بر روى آن ، یا خواب کردن بر آن پیش از طلوع آفتاب .
حضرت رسول فرمود که هر که در جاى نماز خود بنشیند از طلوع صبح تا طلوع آفتاب خدا او را مستور گرداند از آتش جهنم .
در حدیث دیگر فرمود که مثل ثواب حج کننده خانه کعبه داشته باشد و گناهانش آمرزیده شود.
اما در چند حدیث تجویز وارد شده است که اگر نماز بکند و قدرى تعقیب بخواند و پیش از برآمدن آفتاب بخواند باکى نیست ، چنانچه در حدیث صحیح منقول است که جناب امام رضا علیه السلام بشخصى فرمود که : فردا بعد از طلوع آفتاب بیا که من بعد از نماز صبح کردى و ذکر خدا خواندى ، اگر پیش از طلوع آفتاب بخواب روى باکى نیست .
از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام منقول است که خواب کردن پیش از نماز طلوع آفتاب و پیش از نماز خفتن ، پریشانى و فقر میآورد.
در روایت دیگر منقول است که شخصى بخدمت حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم آمد عرض کرد که من حافظه قوى داشتم ، اکنون فراموشى برمن غالب شده است ، فرمود که آیا خواب قیلوله میکردى والحال ترک کرده گفت بلى فرمود که باز خواب قیلوله بکن ، چنان کرد حافظه اش برگشت .
در روایت دیگر وارد شده است که قیلوله کنید که شیطان قیلوله نمى کند و منقول است که نیکویاوریست خواب قیلوله بر بیدارى و عبادت شب .


در وضو ساختن پیش از خواب

از حضرت صادق علیه السلام منقول است که هر که وضو بسازد و بر ختخواب برود، براى او حکم مسجد داشته باشد و اگر در میان رختخواب بیادش آید که وضو ندارد، از لحاف تیمم کند، اگر با وضو یا تیمم بخوابد تا بیاد خداست ، چنانست که نماز میکند.
از حضرت امیرالمؤ منین منقول است که نخوابد مسلمانى ، در حالى که جنب باشد ونخوابد مگر با وضو و اگر آب نیابد براى غسل و وضو، تیمم کند بخاک ، زیرا که روح مؤ من را در وقت خواب بآسمان میبرند و حقتعالى او را قبول مینماید برکت بر او میفرستد، پس اگر اجلش ‍ رسیده است او را در گنجینه هاى رحمت خود مى سپارد، اگر نرسیده است با امینان خود از ملائکه ببدن او برمیگرداند
در مکان خوابیدن و آداب پیش از خوابیدن 
مشهور میان علماءِ آنست که خوابیدن در مساجد مکروه است و ظاهر احادیث آنست که مکروه نیست ، مگر در مسجدالحرام و مسجد رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم و در آنها نیز تجویز واقع شده است .
در احادیث معتبره بسیار وارد شده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله وسلّم سه کس را لعنت کرد، کسیکه تنها چیزى بخورد،و تنها بسفر رود، تنها در یورد بخوابد، فرمود که اگر کسى تنها بخوابد بیم آنست که دیوانه شود.
از حضرت امام موسى علیه السلام منقول است که هر که در خانه یا بیابانى تنها بخوابد بگوید:اَلّلهُمَّ انِسْ وَحْشَتى وَ اءَعِنّی عَلى وحْدَتى .
از حضرت رسول نهى وارد شده است از آنکه کسى با دست چرب و آلوده بخوردنى بخوابد، که اگر چنین کند، و شیطان بر او دست یابد، یا دیوانه شود، ملامت نکند مگر خود را و فرمود که اطفال خود رادر وقت خوابیدن دست و دهانش را بشوئید، که اگر نکنید شیطان ایشانرا مى بوید و در خواب میترسند

از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام وارد شده است که باید پیش از خواب به بیت الخلا رود و بعد از آن بخوابد.


در سایر آداب خوابیدن

سنت است که بر دست راست رو بقبله بخوابد و دست راست را زیر و بگذارد و بردست چپ خوابیدن و بررو خوابیدن مکروه است ، چنانچه از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام منقول است که خواب بر چهار قسم است ، پیغمبران بر پشت میخوابند ودیده هاى ایشان بخواب نمیرود و منتظر وحى پروردگار خود میباشند، مؤ من بردست راست میخوابد رو بقبله ، پادشاهان و فرزندان ایشان بر دست چپ میخوابند که آنچه خورده اند گوارا شود، شیطان و برادران او و هر دیوانه و مبتلائى بر رو در افتاده میخوابد.
در حدیث معتبر دیگر فرمود که آدمى بر رو نخوابد و هر که را بینید که بررو خوابیده است او را بیدار کنید و مگذارید بر آنحال ، فرمود که هر گاه کسى اراده خواب کند، باید که دست را بر زیر جانب راست رو بگذارد، بدرستیکه نمیداند که از این خواب بیدار خواهد شده یا نه .
احادیث در فضیلت خوابیدن بر دست چپ بسیار وارد شده است .
در دفع ترسیدن در خواب و خواب پریشان دیدن ومحتلم شدن
از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که هر که در خواب ترسد پیش از خواب ده مرتبه بگوید لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ یُحْیى وَیُیتُ وَیُمیتُ وَیُحْیى وَهُوَ حَىُّ لایَمُوتُ پس تسبیح حضرت فاطمه بخواند.
در طب الائمة زیاد کرده است که آیة الکرسى وقل هواللّه احد نیز بخواند.
در حدیث صحیح از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که هر که در خواب ترسد، در وقت خوابیدن سوره قُلْ اَعوُذُ بِرَبِّ النّاس وَقُلْ اَعوُذُ بِرَبِ الْفَلَقِ وَ آیَة الْکُرسى بخواند.
در حدیث معتبر از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که هر که در وقت خوابیدن ، این آیه را بخواند قُلْ اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى اِلَىَّ اِنَّما اِلهُکُمْ اِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُو الِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحا وَلایُشْرِکْ بِعبادَةِ رَبِّهِ اَحَدَا هر وقت از شب که خواهد بیدار شود.
در روایت دیگر از آنحضرت منقول است که حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم فرمود: که هر که خواهد در آخر شب برخیزد، چون بر ختخواب رود بگوید اَلّلهُمَّ لا تؤْمِنّى مَکْرَکَ وَلاتَنْسِنى ذِکْرَکَ وَلا تَجْعَلْنى مِنَ الْغافِلینَ اَقُومُ ساعَةَ کَذا وَکَذا یعنى در فلان ساعت برخیزم چون این دعا بخواند، حق تعالى ملکى را موکل سازد، که او را در آن ساعت بیدار کند.

حضانت مبحث دوم

فصل اول : حضانت در لغت و اصطلاح

ریشه شناسی

 

حضانت در لغت به معنای محافظت امده چنانچه ابن فارس در معجم مقاییس اللغه آورده:

الحاء و الضاد و النون أصلٌ واحد یقاس، و هو حِفْظ الشى‏ء و صِیانته 1

بنا بر تعریفی که در کتاب مصطلحات الفقه اورده اند حضانت  این چنین معرفی شده :   

الحضانة بالکسر و الحضن و الاحتضان فی اللغة التربیة، یقال حضن الصبی یحضنه من باب قتل ربّاه، و فی المجمع حضن الطائر بیضه یحضنه إذا ضمّه إلى نفسه تحت جناحه، و کذا المرأة إذا حضنت ولدها، و الحضانة بالفتح و الکسر اسم منه، و هی ولایة على الطفل و المجنون لفائدة تربیته و ما یتعلق بها من حفظه، و جعله فی سریره، و رفعه، و غسل ثیابه، و بدنه، و مشطه، و جمیع مصالحه غیر الرضاعة انتهى. ‌                                 و الکلمة مستعملة أو مصطلحة فی الفقه فی باب النکاح فی خصوص حضانة الأم أو الأب للولد و تربیتهما له، و لعل حقیقتها المتشرعیة هنا هی الولایة على الطفل ولایة خاصة اعتبرها العقلاء و العرف و أمضاها الشرع رعایة لبقاء المجتمع و حفظا لحیاة نسله المتسلسل، و من فوائدها و آثارها ما ذکره فی المجمع و قد رتب علیها فی الشریعة أحکام ذکرها الأصحاب فی الفقه فی باب النکاح نظیر أن الأم أحق بحضانة الولد و تربیته فی الحولین ذکرا کان الولد أو أنثى، فلیس للأب أن یأخذه منها و إن فطم من اللبن سواء کانت هی المرضعة له أو غیرها، و أنه إذا انقضت مدة الحولین فالأب أحق بالذکر و الأم بالأنثى حتى تبلغ سبع سنین من عمرها، ثم یکون الأب أحق بها، و أنه لو اتفق ان الزوج فارق الأم بفسخ أو طلاق قبل السبع لم یسقط حقها ما لم تتزوج بالغیر، فإذا تزوجت سقط حقها عن الذکر و الأنثى و کانت الحضانة للأب، و هی تسقط بالبلوغ مطلقا و هکذا.2

با تعریفی که از لغت و اصطلاح به دست می آید می توان  پی برد که  کودک‌ برای‌ رشد کامل‌ و متعادل‌ شخصیتی‌ خود می‌بایست‌ در محیط‌ خانواده‌ و در فضایی‌ مملو از خوشبختی‌، محبت‌ و تفاهم‌ بزرگ‌ شود.      نهاد خانواده بیش از آن که در مقدمه کنوانسیون حقوق کودک برجسته شده باشد در اسلام و قوانین کشورمان مورد توجه قرار گرفته و به عنوان شایسته ترین و مهم‌ترین بستر رشد کودک معرفی شده است. اما گاهی کودک به دلایلی از جمله جدایی والدین، الزاما از این محیط جدا شده و لذا حق نگهداری از کودک برای یک طرف و یا طرفین و ملاقات والدین با فرزندان تابع قوانین و مقررات می‌شود. حفظ و مراقبت کردن، پرورش دادن و تنظیم روابط طفل با دنیای خارج که در قوانین با عنوان «حضانت» از آن یاد می‌شود، در موادی از قانون مدنی و همین طور فصل پنجم قانون جدید حمایت خانواده تصریح شده است    

مفهوم  شناسی

نکته قابل توجه انست که حضانت را نباید با ولایت یا حتی تربیت یکی دانست؛ ولایت به معنای قدرت و اختیاری است که قانون برای اداره امور کودک به پدر و جد پدری می‌دهد تا براساس مصلحت کودک عمل کنند. این حق پس از مرگ با وصیت قابل انتقال است.                                                                     تربیت نیز بیشتر امری معنوی‌ است. در حالی‌که حضانت عموماً ناظر بر نگهد‌اری از جسم کودک است، هرچند که حضانت به طور عام شامل ترییت نیز می‌شود لذا حضانت معنایی کسترده است که حد و حدودش 

داستانی صرفا جهت یاد آوری

در دانشگاه استاد مشغول درس دادن است شهرام دانشجو طنبل و بی خاصیت دیربه کلاس  میرسد از قرار معلوم شرط استاد با بچه های کلاس این بوده که اگر کسی دیر بیاید حق ورود به کلاس را ندارد اما شهرام با جسارت تمام وارد میشود تق تق سلام استاد!

استاد منصوری که با نگاهش می فهماند حق ورود به کلاس را نداری 

جواب سلام سر بالای میدهد شهرام قدم اول را که نزاشته استاد میگوید کجا! قرار ما چه بود؟

تمام بچه های کلاس منتظرن تا ضایع شدن شهرام را ببینند اما شهرام فی الفور جواب میدهد:

آمده ام آمدن ای شاه پناهم بده دور ملان از درو راهم بده! استاد تورو خدا

گویی کلاس منفجر میشود حتی استاد منصوری هم خنده اش میگیرد و به شهرام میگوید بیا تو خوشمزه شهرام هم سریع داخلش میشود و جایی در اخر کلاس برای خودش انتخاب میکند در بین راه جواد پاییش رو جلوی شهرام می اورد تا سکندری بخورد اما نمیخورد و پسگردنی محکمی نثار جواد میکند!

از عکس های به دیوار زده شده کلاس  معلوم است کارگاه تاریخ است.

 شهرام نگاهی به حمید میکند با ذوق میگوید :

چطوری عشقم؟

حمید : ضر نزن بزار گوش کنم دوباره میندازمون بیرون آبرومون جلو دخترا به فنا میره !

شهرام : باشه باشه تو فقط خودتو ناراحت نکن برای بچه ضرر داره یه وقت!

استاد منصوری در مورد تاریخ اسلام صحبت میکند و در مورد جهل اعراب قبل از اسلام و زحمت های پیامبر رحمت حرف میزند استاد میگوید :

آن موقع عرب ها برای آمدن باران مجلسی می گرفتند در آن تعدادی هیزم به دنب گاوی می بستند و آتش         می زند گاو بیچاره از فرط سوزش نعره میکشید و خودش را به درو دیوار میکوبید تا هلاک شود  و آنها این را نوعی شبیه سازی رعد و برق می شماردند و باخودشان خیال میکردند که  خب ما صدایش را دراوردیم شاید ابرها هم گول بخوردند و بارانش را باریدند.

 

 

 

 چشم ها همه با استاد منصوری دوخته شده بود که یک لحظه شهرام طبق معمول جو کلاس را عوض میکند و میگوید:

استاد بابا اینا با صاحاب گاوه مشگل داشتن اونوقت الکی مینداختن گردن بارونو از این جور چیزا!

برای بار دوم همه بچه ها میزنند زیر خنده اما دوباره استاد منصوری با حرف های جدیش کلاس را آرام میکند

استاد : اینکه به پیامبر اسلام میگویند پیامبر رحمت و یا اینکه خیلی ها معجزه بزرگ  ایشان رو فراتر از قرآن میدانند آن رشد و ترقی  بود که برای عرب جاهلی به وجود  آورد همه به خاطر آنچه که بود و آنچه که شد.

همین لحظه یکی از دختر های ردیف جلو کلاس دستش را بلند میکند و میگوید :

استاد بهتر نیست بگوییم : انچه که نبود و آنچه که شد

همین لحظه زنگ میخورد و شهرام از جایش پریده و به سمت استاد می اید میگوید استاد حاضری من را بزنید لفطا

 

 

 

 

                

نکته

طبق ماده 1170 قانون مدنی موجود مادر پس از ازدواج مجدد اگر مسولیت سرپرستی و حضانت طفل را بر عهده داشته باشد از  حضانت  طفل سلب میشود  این سلب حضانت تالی فاسد های متعددی برای جامعه و مردم  به وجود می آورد چرا که مادرانی که با بخشیدن مهر خود حضانت را به دست آورده اند با ازدواج مجددی که حق طبیعی و شرعی آنها است از حضانت اطفال خود محروم میشوند و به ناچار مجبور به ازواج های پنهان و روابط نا مشروع میشوند این مقاله سعی در روشن کردن علت های چنین حکمی و تفاسیر مختلف و متنوعی از نظرات دکترین حقوقی و قوانین مشابه در سایر قوانین مدون بین المللی دارد