یکی از مسائل مهمی که در قیامت مطرح است این است که بعضیها با چهره شفاف و روشن به صحنه محشر میآیند، و بعضی دیگر با چهره سیاه و تاریک. وقتی گفته میشود چهره، منظور صورت نیست؛ گاهی از تمام هویت انسان به صورت یاد میکنند، قرآن کریم می فرماید: ﴿وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ ٭ إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ﴾،[1] «وجوه»، نه یعنی صورت. گاهی از تمام هویت انسان با سَر یاد میکنند،مثلا میگویند سرشماری کردند. گاهی از تمام هویت انسان به گردن یاد میکنند میگویند «عتق رقبه» کردند که یعنی آزاد کردن یک بنده. گاهی از تمام هویت انسان به چشم یاد میکنند، میگویند اینها جزء عیون جامعه هستند. این «وجه» به معنای صورت نیست، آن چشم به معنای این حدقه خاص نیست، آن سر در سرشماری به این بخش خاص بدن نیست، چه اینکه رقبه در عتق رقبه گردن نیست. وقتی قرآن کریم می فرماید: ﴿وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ ٭ إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ﴾،یعنی برخی هستند که برخیها صدر و ساقه هویت آنها خوشحال است، هیچ رنجی در جریان بدن و هویت آنها نیست.
پی نوشت :
1.سوره قیامت، آیات22 و 23
مرحوم ابن بابویه قمی(رضوان الله تعالی علیه) درکتاب توحید صدوق نقل می کنند که از وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) معنای اذان را سؤال کردند، حضرت تمام جملههای اذان را شرح دادند.
بعد به حضرت عرض کردند که «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ» یعنی چه؟
حضرت فرمودند: «أَیْ حَانَ وَقْتُ الزِّیَارَةِ»،[1] مثلا ما زیارت ائمه و اولیا خدای متعال را دیده و شنیدیم، اما «زیارة الله» را نشنیدیم.
حضرت فرمودند: این نماز «زیارة الله» است، این زیارتنامه خدای متعال است.
شما با چه کسی دارید حرف میزنید؟ یک وقت با پیغمبر و امام(سلام الله علیهما) است، میگویی «السلام علیک»؛ اما یک وقت دارید خدا را زیارت میکنید، میگویید: ﴿إِیِّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ﴾[2] لذا توجه به حقیقت نماز و اینکه بنده در چه مقامی هست در نوع نماز خوندن و عبادتش تاثیر می گذارد.
پی نوشت :
1. التوحید (للصدوق)، ص241.
2. سوره حمد، آیه5.
از وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه) روایت شده است که فرمود: «صَدِیقُ کُلِّ امْرِئٍ عَقْلُه وَ عَدُوُّهُ جَهْلُه»؛[1] دوست هر فرد و ملّتی عقل آن فرد یا ملّت است ودشمن هر فرد یا ملّتی جهل آن ملّت است.
عقل؛ یعنی قدرتی که بتواند چشم آدم را کنترل کند، هر محرم و نامحرمی را نبیند. هر بد و خوبی را نگوید. هر زشت و زیبایی را نگوید. هر حق و باطلی را ننویسد و جامعه را ملتهب نکند. کسی که راست میگوید، حق میگوید، هم خود راحت است هم جامعه را راحت نگه میدارد. فرمود: اگر کسی عاقل شد، دوست او همین عقل است. درست است که زن و بچه خودش را دوست میدارد، اینها وسیلهاند نه هدف.
پی نوشت :
1.الکافی (ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص11.
همه ما سوره نساءرا خوانده ایم اما توجهه به شان نزول آیات مخصوصا این سوره باعث توجه عمیق و دقیق تر و فهم بیشترنسبت به آیات کلام الله مجید را برای ما فراهم می آورد.
خدای متعال در آیه دوم از سوره نساء می فرماید :
وَ آتُوا الْیَتامى أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبیثَ بِالطَّیِّبِ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِکُمْ إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبیراً
که ترجمه آیه چنین است :
اموال یتیمان را (هنگامى که به حدّ رشد رسیدند) به آنها بدهید! و اموال بد (خود) را، با اموال خوب (آنها) عوض نکنید! و اموال آنان را همراه اموال خودتان (با مخلوط کردن) نخورید، زیرا این گناه بزرگى است!
اما چه اتفاقی می افتد که خدای متعال چنین آیه ای را نازل می کند:
شخصى از قبیله «بنى غطفان» برادر ثروتمندى داشت که از دنیا رفت، و او به عنوان سرپرستى از یتیمان برادر، اموال او را به تصرف درآورد، هنگامى که برادرزاده به حد رشد رسید، از دادن حق او امتناع ورزید، موضوع را به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کردند، آیه نازل گردید و مرد غاصب بر اثر شنیدن آن توبه کرد و اموال را به صاحبش بازگرداند و گفت: «اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْحُوْبِ الْکَبِیْرِ»به خدا پناه مى برم، از این که آلوده به گناه بزرگى شوم
لذا یک نکته مهمی که از این شریفه استنباط می شود این هست که ما اگر که میخواهیم به بچههای مان بعد از مرگ مان ظلمی وارد نشود به ایتام دیگران ستم نکنیم این وعید است ممکن است ذات اقدس الهی به این وعید عمل نکند، ولی این خطر هست.
پی نوشت :